السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

۸۲ مطلب با موضوع «یا ابا عبدالله الحسین (ع)» ثبت شده است

اشک چشم آب روان .....شد برای کودکان

عموی خوبم ابا الفضل ....بیا در خیمه ها

 
نشد میسر اگر آب.....مکش خـجالت ز ما


اگر بمیریم عمو جان.......نگوییم العطش...


ز گریه خاموش شد اصغر..بود در حال غش


بـگو به طفلان بخوانند......همه امن یجیب....


اگـر نـیـاید علـمدار..........شود بابا غریب....


خـدا کـنـد که عموجان .....کند صرفه نظر....

 
ز آب و آید دگـر بار.....زنـد در خیمه سر....


عـمـود خـیـمه ی او را .....چـرا بابا کشید....


مـگـر بـه بـرگـشـتن او...... نمی باشد امید....


اشـک چـشــم آب روان....شـــد بـرای کـــودکـــان...


ای عمو جانم عموای عمو جانم عمو.....التماس دعا

فرارسیدن شب تاسوعای حسینی را تسلیت عرض می کنم .

السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع) | Poster, Photo, Movie posters

التماس دعای فراوان

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

السلام علیک یا حضرت علی اکبر(ع)

قد رعنای تو چون سرو سپیدار شده
کربلا محو رخ احمد مختار شده

دور تا دور سرت آیینه می چرخانم
بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده

تا کمی راه روی این دل من می لرزد
قد طوبایی زهراست پدیدار شده

چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم
قامتت شانه به شانه با علمدار شده

گر ترک خورده لبت غصه مخور ای بابا
تشنه ی وصلی و هنگامه ی دیدار شده

تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا
گفتم ای وای علی بی کس و بی یار شده

نیزه ها رفت چو بالا به سر خویش زدم
وسط معرکه این یاس گرفتار شده

کوچه ای باز شدو هر که زره آمدو زد
ماجرای تو شبیه درو دیوار شده

زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست
نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شده

دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد
تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده

بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز
صورتت جلوه ای از حیدر کرار شده

خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر
ای جوانم ز غمت دیده ی من تار شده

اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد
این عبا تا به ابد محرم اسرار شده

(قاسم نعمتی)

اشعار شب هشتم محرم؛ حضرت علی اصغر(ع)

 

منبع :مشرق

 

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بی نام

لالالایی لالالایی

لالا گلم، ببین که شبیه تو تشنه ام/آتش مزن به جان من ای مادرم، بخواب
من خواب دیده ام که سرت روی نیزه بود/خواب و خیال بود نشد باورم، بخواب

 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

زیارت عاشورا باصدای محسن فرهمندهمراه با متن

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَهَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز

یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَهُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ

اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام

و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ

و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى را بر شما خاندان

وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها

و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود

و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند

بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم

بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان

یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ

اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت

وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَهَ

و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را

وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو

بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ

پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را

وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ

و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ

خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت

یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَهَ وَ اِلَى الْحَسَنِ

اى اباعبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤ منین و فاطمه و حسن

وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَهِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَهِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْوَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَشْیاعِکُمْ

و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بیزارى جستن از آسى آه شالوده ستم و ظلم بر شما را ریختو بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ریزى کرد شالوده این کار را و پایه گذارى کرد بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما

بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاهِ وَلِیِّکُمْ

بیزارى جویم بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى دوستان شما

وَ بِالْبَرآئَهِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَهِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ

و به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى از یاران و پیروانشان

اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ

من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد

فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَهِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَهَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ

و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را

اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ

به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنیا و آخرت

وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْکُمْ

و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشکار گویاى [به حق] که از شما (خاندان ) است

وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَهً ما اَعْظَمَه

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید ، که عطا کند به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى دهد به یک مصیبت زده از مصیبتى که دیده

وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَهٌ وَ مَغْفِرَهٌ

براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا چنانم کن در اینجا که ایستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد

اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ وَ ابْنُ آکِلَهِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خدایا این روز روزى است که مبارک و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد

فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

در هر جا و هر مکانى که توقف کرد در آن مکان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعاوِیَهَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَهَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَهُ اَبَدَ الاْبِدینَ

خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر ایشان باد از جانب تو براى همیشه

وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ

و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسین صلوات اللّه علیه را

اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ [الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا

خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناک را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم

وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَهِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ

و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد

پس مى گویى صد مرتبه :

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

خدایا لعنت کن نخستین ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد

اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَهَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

خدایا لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را

پس مى گویى صد مرتبه :

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین

پس مى گویى :

اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ

خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را

اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَهِ

خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت

پس به سجده مى روى ومى گویى :

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى

خدایا مخصوص تو است ستایش سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ

خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانکه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه السلام

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

کتابی که از اصحاب امام حسین (ع) می‌گوید

کتاب «اصحاب امام حسین (ع)» شرح حال و نحوه شهادت یاران امام حسین (ع) را روایت می‌کند. این کتاب از سوی نشر امام هادی (ع) راهی بازار شده است. در این کتاب سعی شده تا با ذکر نام و بررسی اجمالی از زندگی شخصی و مبارزاتی هرکدام از رزمندگان کربلا (بر اساس حروف الفبای فارسی، به غیر از وجود گرامی امام حسین و حضرت عباس (ع)) به روش پیوستن آن‌ها به نهضت امام حسین (ع) هم اشاره کند.

همچنین در مباحث سعی شده تا آماری نسبتا دقیق از شهدای کربلا ارائه شود؛ هرچند بررسی روایات موجود، آمار دقیق در اختیار انسان قرار نمی‌دهد. گذشته از این موضوع، دو ویژگی هاشمی و غیر هاشمی بودن، کتاب را به دو بخش تقسیم کرده تا شهدای هاشمی در نیمه نخست و رزمندگان شهید غیر هاشمی در نیمه دیگر کتاب معرفی شوند.

مقدمه کتاب شامل تولد، نام و نسب حضرت، علاقه پیامبر به امام حسین علیه السلام، رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، روح مبارزه از دوران کودکی زمان حکومت امیرالمومنین علیه السلام، وقایع زمان خلفا در زمان برادر، پس از شهادت برادر، پس از مرگ معاویه، حرکت به سوی مکه، علت قیام از زبان آن حضرت، آغاز کننده جنگ نباشیم، غروب تاسوعا- برداشتن بیعت، شب عاشورا، صبح عاشورا، شروع جنگ، نماز ظهر عاشورا، شهادت اهل بیت و وداع امام است.

شهدای هاشمی، این بخش به معرفی بیست نفر از شهدای هاشمی حاضر در واقعه خونین کربلا می‌پردازد که شامل افرادی مانند حضرت ابوالفضل (ع)، جعفربن عقیل، جعفربن علی، عون، علی اکبر، علی اصغر، قاسم، عبدالله و ... است.

شهدای غیرهاشمی، صد و هفده نفر از جمله  جون، بریر، حبیب بن مظاهر، حر، زهیر، مسلم بن عوسجه و...، و شهیدانی استکه در بخش شهدای غیر هاشمی از چگونگی پیوستن به سیدالشهداء علیه السلام و نحوه شهادت آنان، سخن به میان آمده است.

ضمائم، در این بخش به معرفی چهار شخصیت بزرگ و بزرگوار که در شناخت و یاری فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسیر قیام، از هیچ گونه کمکی دریغ نکردند می‌پردازد. افرادی که اگر چه نام آنان در لیست شهدای کربلا نیست، اما به یقین جزء شهدای مدافع حریم ولایت اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده است. مسلم بن عقیل، هانی بن عروه، قیس بن مسهر صیداوی و عبدالله بن یقطر الحمیری افرادی هستند که در بخش ضمائم این کتاب، به معرفی و نحوه شهادت آنان اشاره شده است.

 

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

سوال از همه دوستان

اگه یه روز بخوای از حضرت امام حسین (ع) و هفتادو یار باوفایش و واقعا عاشورا برای یه خارجی بگی چطور این واقعه رو شرح میدی ؟

 

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بی نام

معرفی کتاب

سلام میخوام یه کتاب خوب بهتون معرفی کنم کتاب نامیرا کتابی متفاوت از صادق کرمیار که روایتگر واقعه عاشوراست .

 

 

برشی از رمان "نامیرا"، داستان مسئولین ما! - ویرگول

 

 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بی نام

هر شب محرم به نام کدام شهید کربلاست؟

اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است، که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند. باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است، چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می‌آویزند و حزن واندوه عالم را فرا می‌گیرد.

با توجه به ورود امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش در روز دوم محرم به کربلا و شهادتشان در روز دهم، شیعیان دهه اول این ماه را به یاد آنان و ذکر مصیبتشان به سوگواری و عزاداری ویژه‌ای می‌پردازند و در بزرگداشت شهدای کربلای سال ۶۰ هجری هر روز از این دهه را مختص به یکی از حماسه سازان این نهضت جاویدان قرار داده‌اند:

روز اول: مسلم‌بن‌عقیل (علیه‌السلام)

روز دوم: ورود کاروان به کربلا

روز سوم: حضرت رقیه (علیه‌السلام)

روز چهارم: حضرت حر و طفلان حضرت زینب (علیه‌السلام)

روز پنجم: حضرت عبدالله‌بن‌الحسن و اصحاب

روز ششم: حضرت قاسم‌بن‌الحسن (علیه‌السلام)

روز هفتم: حضرت علی اصغر (علیه‌السلام) و روضه عطش

روز هشتم: حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام)

روز نهم: حضرت عباس (علیه‌السلام)

روز دهم: حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) و شام غریبان

شام روز دهم: شام غریبان، روضه حضرت زینب (ع)

 

نام هر شب محرم بنام کدام شهید کربلاست؟

 

روز‌های پس از دهه

شب و روز یازدهم: حرکت کاروان اسیران کربلا از کربلا به کوفه یا روضه حضرت زینب (س)

شب و روز دوازدهم: ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه، یا روضه امام سجاد (ع)

شب و روز سیزدهم: حضرت زهرا (س)، کاروان اسرا و وقایع کوفه و مسیر شام

هر یک از شب‌های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت‌ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب‌ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آن‌ها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین (ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

منبع: آنا

منبع :https://www.yjc.ir/

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

گل نازدانه پدر

رقیه ...رقیه نجیب ! ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه !

رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.

رقیه... رقیه صبور ! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. 

 

شمایل حضرت رقیه سلام الله

 

منبع:https://namnak.com/

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 آشنایی با رویداد‌های پیش از واقعه کربلا می‌تواند بسیاری از سؤالات و ابهامات ما درباره قیام عاشورا را پاسخ بدهد. دلایل سکوت ظاهری امام حسین علیه السلام در زمان حکومت معاویه، پایبند ماندن به بیعتی که امام حسن علیه السلام بسته بود، خارج شدن آن حضرت از مدینه و رفتن به مکه، فرستادن جناب مسلم بن عقیل به سمت کوفه و مسائلی از این دست از رویداد‌های قبل از واقعه جان‌سوز کربلا و از عوامل زمینه‌ساز آن هستند که آشنایی با آن نیازمند مرور بخشی از تاریخ اسلام است.

خبرگزاری ما در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام حمید مظاهری استاد و محقق اسلامی، انجام داده به بررسی اوضاع و رویداد‌های قبل از واقعه عاشورا تا خروج امام حسین علیه السلام از مکه و حرکت به سمت کوفه پرداخته است. آن طور که این کارشناس تاریخی توضیح می‌دهد، وقتی خبر مرگ معاویه منتشر شد، عده‌ای دوستداران امام علی علیه السلام در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و نامه‌ای برای امام حسین علیه السلام نوشتند که طی آن از امام درخواست کردند تا به کوفه که آن زمان مرکز حکومت اسلامی بود، بیایند.

 

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 

البته تنها این نامه نبود که برای امام فرستاده می‌شد. مردم کوفه نامه‌های زیادی می‌نوشتند و مدام پیک‌هایی به سوی امام حسین علیه السلام می‌فرستادند و از آن حضرت درخواست می‌کردند که هر چه زودتر به کوفه وارد شوند. آن حضرت در جواب نامه‌های مردم کوفه، نامه‌ای نوشته و پسرعموی خود جناب مسلم بن عقیل را فرستادند تا از اوضاع کوفه و شرایط و رویکرد مردم آنجا گزارشی بدهد تا اگر درخواست‌های مردم و اظهار نیاز آن‌ها به حضور امام قطعی است و حقیقت دارد، ایشان به سمت کوفه حرکت کنند.

 

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 

 

آن زمان نعمان بن بشیر والی کوفه بود که او بر جناب مسلم سخت نگرفت. همین رویکرد او موجب شد تعدادی از هواداران بنی‌امیه برای یزید نامه‌ای نوشته و به او گزارش دادند که نعمان بن بشیر فردی ضعیف و سست است و مردم در حال بیعت با فرستاده امام حسین علیه السلام هستند. به همین علت بود که یزید، نعمان بن بشیر را از حکومت کوفه برکنار کرده و به جای او عبیدالله بن زیاد را که آن موقع والی بصره بود با حفظ منصب، حاکم کوفه کرد و به او دستور داد که جناب مسلم را تعقیب کرده تا یا از شهر بیرون برود یا او را به قتل برسانند.

 

دلایل سکوت ظاهری امام در دوران حکومت معاویه

چرا امام حسین علیه السلام در دوران معاویه ملعون، مخالفت و قیام نکردند؟

در بعضی از مطالب این طور نوشته شده که امام حسین علیه السلام از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه رضایت نداشته، اما به احترام که ایشان برادر بزرگ‌تر بوده‌اند، اعتراضی نکردند! این مطلب با موضوع امامت تطابق ندارد و از اساس غلط است. چون بر اساس اعتقادات شیعی امام مفترض الطاعه است و گفتار و اعمال او بر طبق اراده الهی و مصلحت امت است.

به بیان دیگر امام حسن علیه السلام که امام معصوم است، از هر نوع خطا به دور است و به همین علت مستوجب اعتراض نیست که کسی در برابر ایشان اعتراضی کند و امام حسین علیه السلام که خود مقام امامت دارد، از هر کسی به این موضوع آگاه‌تر بوده‌اند.

با این وجود دلیل سکوت امام حسین علیه السلام در برابر معاویه چه بود؟

امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام حسن علیه السلام و رسیدن به مقام امامت، تا زمانی که معاویه زنده بود مخالفت علنی با او نکردند. چون طبق ظاهر و بنا بر مصالح با معاویه بیعت کرده بودند و این بیعت، هرچند که به مفهوم شناخته شدن او به عنوان خلیفه مسلمانان نبود، ولی به این معنا بوده که امام در مرحله ظاهر با او مخالفتی ندارند و نمی‌خواهند که بر علیه او قیام کنند.

در حقیقت امام حسین علیه السلام نمی‌خواستند این بیعت صوری و ظاهری را نقض کنند و این کار را به مصلحت امت اسلام نمی‌دانستند. البته باید بدانیم که این نوع رویکرد امام حسین علیه السلام به این مفهوم نبوده که ایشان با اعمال و کار‌های خلاف حق و خلاف اسلام معاویه موافق بوده‌اند یا آن را تایید می‌کردند.

به عنوان مثال معاویه ملعون به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام جسارت می‌کرد یا با وجود بیعتی که با امام حسن علیه السلام بسته بود، برای پسرش یزید از مردم بیعت می‌گرفت و یا بدون حساب و بی‌محابا بیت‌المال مسلمین را بین خویشاوندان خودش بذل و بخشش می‌کرد و در راه اهداف سیاسی خودش خرج می‌کرد. امام حسین علیه السلام با همه این رفتار‌ها مخالف بودند و به انواع مختلف این مخالفت را ابراز می‌کردند، اما هنوز قیام را به صلاح نمی‌دانستند.

 

نحوه مواجهه امام حسین علیه السلام با بیعت یزید

 

اشاره کردید که معاویه برای پسرش یزید بیعت می‌گرفت. آیا او به سراغ حضرت اباعبدالله علیه السلام هم رفت؟

بله. در آن زمان آن حضرت یکی از مهم‌ترین افرادی بود که نظرش در میان مردم بسیار مهم و تأثیرگذار بود. درواقع آن زمان سه نفر دارای رأی و نظر تأثیرگذار بودند: امام حسین علیه السلام، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر. این افراد در موقعیت و شرایطی بودند که مورد توجه مردم و در نظر عامه لایق رسیدن به مقام خلافت بودند.

در آن زمان نحوه مواجهه آن حضرت با معاویه چگونه بود؟

امام حسین علیه السلام مانند دو نفر دیگر از پیشنهاد معاویه برای بیعت با یزید استقبال نکردند. البته توجه داشته باشید که دلایل آن حضرت با دلایل عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر تفاوت‌های زیادی داشت.

معاویه هم به همین علت وقتی به سفری در مکه و مدینه رفته بود، در وهله اول با این سه شخصیت با خوبی مواجهه نشد، ولی بعد در ظاهر امر آن‌ها را به گرمی پذیرفت و در باطن ماجرا هر سه را تهدید کرد که اگر در زمان اعلام جانشینی یزید مخالفت کنید، شما را به قتل می‌رسانیم. با این تهدید بود که هر سه نفر ساکت ماندند بدون اینکه اظهار مخالفت یا موافقت کنند.

 

مرگ معاویه و وقایع بعد از آن

بعد از مرگ معاویه چه اتفاقی افتاد که امام حسین علیه السلام از مکه خارج شدند؟

سال ۶۰ هجری بود که معاویه ملعون مرد و پسرش یزید حکومت پدر را به دست گرفت. اما برای اینکه پایه‌های قدرت خودش را محکم کند تصمیم گرفت از امام حسین علیه السلام، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر برای خودش بیعت بگیرد تا در نظر مردم موقعیت بهتری داشته باشد و همه تابع فرمانش باشند. به همین علت به شخصی به نام ولید بن عتبه نامه‌ای نوشت و به او دستور داد تا از این سه نفر، به زور هم که شده بیعت بگیرد.

خروج امام از مدینه

اما ولید موفق نشد از این سه شخصیت برای یزید بیعت بگیرد. در این میان امام حسین علیه السلام تصمیم گرفتند از مدینه خارج شوند و به مکه پناه ببرند. عبدالله بن زبیر هم به دلایلی چنین تصمیمی گرفت.

چرا امام علیه السلام به مکه رفتند؟ مگر مکه چه ویژگی‌ای داشت که آن حضرت آنجا را برای در امان ماندن از یزید انتخاب کردند؟

چون به دستور قرآن کریم، مکه نباید محل فسق و جدال باشد و هر کسی که وارد می‌شود باید در امان باشد. امام حسین علیه السلام با این رویکرد که یزید حداقل در نظر مردم مجبور است این امر را رعایت کند، به مکه رفتند.

 

مخالفت جناب محمد حنفیه

در این هجرت چه کسانی همراه امام حسین علیه السلام بودند؟

همه خانواده، فرزندان و برادران امام حسین علیه السلام به همراه ایشان بردند. به جز جناب محمد حنفیه که در مدینه ماند.

چرا؟

نظر محمد حنفیه این بود که حضرت اباعبدالله علیه السلام از یزید ملعون دوری کنند و به هیچ شهری از شهر‌های مشهور نروند که در این صورت احتمال جنگ و خونریزی و تعرض به جان ایشان وجود دارد. حتی او به امام حسین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر مکه امن بود در آنجا بمانند، ولی اگر امنیت نداشتند به بیابان‌ها و کوه‌ها بروند و صبر کنند تا نتیجه کار مشخص شود. اما امام حسین علیه السلام به مکه رفتند و به محض ورود با استقبال خوب مردم مواجه شدند.

اشاره کردید که عبدالله بن زبیر هم همان زمان به مکه رفته بود. موقعیت او در مکه چگونه بود؟ آیا او با امام حسین علیه السلام مراوده‌ای داشت؟

اقبال مردم نسبت به امام حسین علیه السلام بسیار زیاد بود. به طوری که دیگر کسی توجه نمی‌کرد که عبدالله بن زبیر هم به مکه آمده است. توجه نسبت به آن حضرت به قدری بود که عبدالله بن زبیر هم ناچار شده بود هر روز با مردم خدمت امام برود.

اوضاع کوفه بعد از مرگ معاویه

می‌دانیم که کوفه یکی از شهر‌های مهم آن زمان بود. همان زمان در کوفه چه خبر بود؟

بعد از مرگ معاویه مردم دو دسته بودند. عده‌ای که از قبل معاویه به قدرت و موقعیتی رسیده بودند از این اتفاق ناراحت بودند، ولی مؤمنان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام از اینکه دشمن سیاس و حیله‌گر به درک واصله شده، بسیار خوشحال بودند. ولی تلاش می‌کردند تا به نوعی جلوی حکومت و قدرت یزید ملعون را بگیرند.

 

نامه مردم کوفه برای دعوت از امام حسین علیه السلام

چگونه؟

وقتی خبر مرگ معاویه منتشر شد، عده‌ای دوستداران امام علی علیه السلام در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و نامه‌ای برای امام حسین علیه السلام نوشتند که طی آن از امام درخواست کردند تا به کوفه که آن زمان مرکز حکومت اسلامی بود، بیایند.

البته تنها این نامه نبود که برای امام فرستاده می‌شد. مردم کوفه نامه‌های زیادی می‌نوشتند و مدام پیک‌هایی به سوی امام حسین علیه السلام می‌فرستادند و از آن حضرت درخواست می‌کردند که هر چه زودتر به کوفه وارد شوند.

همین جا بود که امام حسین علیه السلام، جناب مسلم بن عقیل را به کوفه فرستادند؟

بله. آن حضرت در جواب نامه‌های مردم کوفه، نامه‌ای نوشته و پسر عموی خود جناب مسلم بن عقیل را فرستادند تا از اوضاع کوفه و شرایط و رویکرد مردم آنجا گزارشی بدهد تا اگر درخواست‌های مردم و اظهار نیاز آن‌ها به حضور امام قطعی است و حقیقت دارد، ایشان به سمت کوفه حرکت کنند.

ظاهراً در ابتدای امر مردم به راحتی با جناب مسلم بن عقیل بیعت کردند. چرا آن زمان اوضاع آرام به نظر می‌رسید؟ آیا در این کار سیاستی وجود داشت؟

آن زمان نعمان بن بشیر والی کوفه بود که او بر جناب مسلم سخت نگرفت. همین رویکرد او موجب شد تعدادی از هواداران بنی‌امیه برای یزید نامه‌ای نوشته و به او گزارش دادند که نعمان بن بشیر فردی ضعیف و سست است و مردم در حال بیعت با فرستاده امام حسین علیه السلام هستند.

به همین علت بود که یزید، نعمان بن بشیر را از حکومت کوفه برکنار کرده و به جای او عبیدالله بن زیاد را که آن موقع والی بصره بود با حفظ منصب، حاکم کوفه کرد و به او دستور داد که جناب مسلم را تعقیب کرده تا یا از شهر بیرون برود یا او را به قتل برسانند.

عبیدالله بن زیاد هم فوراً به سمت کوفه حرکت کرد و حکومت را به دست گرفته و با سیاست وعده و وعید، نظر مردم را به خودش جلب کرد. درنهایت مردم با همین وعده‌های ابن زیاد، جناب مسلم را تنها گذاشتند و این کار آن‌ها موجب شد سفیر امام حسین علیه السلام در نهایت مظلومیت به شهادت برسد.

این در حالی بود که جناب مسلم قبل از شهادت خود، بنا بر بیعت قبلی مردم، به امام حسین علیه السلام این طور خبر داده بود که به سمت کوفه بیایید که مردم در انتظار شما هستند. اما خبر شهادت او زمانی به امام علیه السلام رسید که آن حضرت به همراه خانواده و جمعی از یاران خود از مکه به سمت کوفه خارج شده بودند.

منبع: تسنیم

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام