السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

۲۶ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

مرد

چقـد اشتـباه میـکنن اونایی که میـگن :

مـَـرد باید قد بلـند باشه

چشـمُ ابرو مشـکی باشه

ته ریـش داشته باشه

من که میـگم :

مـَـرد باید با وجــودِ همـه ی غــرورش ، مهـربون باشه

با وجــودِ همـه ی لجـبازیاش ، وفـادار باشه

با وجــودِ همـه ی خسـتگیاش ، صبـور باشه

با وجــودِ همـه ی سخـتیاش ، عاشـق باشه

مـَـرد باید مـُـحکم باشه

باید " تکــــیــه گاه " باشه . . .

مرد باید " مـــــــــــــــرد " باشه ...

 

 

۱۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰
بی نام

دفتر خاطرات

................................................................................................................................

.................................................................................................................................

................................................................................................................................

...............................................................................................................................

...............................................................................................................................

..............................................................................................................................

................................................................................................................................

................................................................................................................................

..................................................................................................................................

.................................................................................................................................

این دفتر خاطراتمه چند سطر برام بنویسید.سپاس

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بی نام

آموزشی که لازمه همه بدونن

لطفا به اشتراک بگذارید.

 

 

اکثر مردم فکر میکنند بعد از غرق شدن و روی آب آمدن غریق دیگر او فوت شده است در حالی که اینگونه نیست .با دیدن این کلیپ ببینید که چگونه عمل کنید.

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام

ایچیکو

الان من هوس ایچیکو کردم چیکار کنم خوب: (

۱۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بی نام

چند تعریف قشنگ

 



مدت زمان: 2 دقیقه 7 ثانیه

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بی نام

94 دربی

به نظرتون کی برنده میشه؟

 

ان شاالله برد 27 رو هم امروز به دست میاریم وپیروز می شیم.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام

«دوچرخه زنجانی» که ۴۵ سال حرکت نکرد!

«دوچرخه زنجانی» که ۴۵ سال حرکت نکرد!

 

«حاج حسن نعلچگر» ۴۵ سال است در مغازه نعل‌سازی خود منتظر است فردی که دوچرخه‌ای را جلو مغازه‌اش گذاشته برای بردن دوچرخه باز گردد ولی هنور خبری ازآمدنش نیست وحاج حسن خود را ملزم به حفظ امانت می‌داند.

 

مجله مهر- زهرا مقدمی: در نگاه اول یک دوچرخه ۲۸ ساده و فرسوده است که روزگاری جوانان قدیم زنجان با این دوچرخه خاطرات و عاشقانه‌های فراوان داشته‌اند ولی پشت این دوچرخه قدیمی و فرسوده قصه مردانگی و امانتداری ۴۵ ساله خودنمایی می‌کند.

از راسته مسگری در بازار پایین شهر زنجان عبور می‌کنیم و صدای چکش‌های مسگرها همانند یک موسقی یکنواخت زیبا گوش‌هایمان را نوازش می‌دهد؛ در گوشه‌ای از این راسته مغازه‌ای قدیمی که زنگارهای سال‌های دور را در خود نمایان دارد، توجهمان را جلب می‌کند، دوچرخه فرسوده و سیاهی که بر اثر گذر زمان و ماندن مدوام مقابل هوا از رنگ و رو رفته است.

این همان دوچرخه‌ای است که طی ماه‌های اخیر در فضای مجازی هر کسی مطلبی را در موردش نوشته و کامت‌ها و لایک‌های فراوانی به خود دیده است.

حاج حسن نعلچگر متولد ۱۳۱۶، بازمانده از دوران راستی و صداقت آن زمانی است که خودش می‌گوید همه راستگو بودند و هنوز دورغ گفتن یک برگ برنده نبود و برای ناحق کردن حق از هم سبقت نمی‌گرفتند. حاج حسن از مردم روزهای راستی و امانت‌داری است.

 

دوچرخه زنجان

وقتی وارد کوچه نساجی مازنداران می‌شوی و به سمت ورودی بازار بزرگ زنجان می‌روی، در تراکم مغازه‌های مسگری و جغور بغورفروشی، در غوغای کار و تلاش، پیرمردی را می‌بینی که هنوز در مغازه قدیمی خود منتظر بازگشت مامور شهرداری است که برای جبران خطایش دوچرخه‌ای را جلوی مغازه وی گذاشته و رفته است.

حکایت دوچرخه جلوی مغازه حاج حسن، حکایت ۴۵ سال امانتداری جوانان با معرفت و مردم‌دار سال‌های نه‌چندان دور زنجان است، حکایت رازهای نهفته در زنجان، حکایت‌هایی که هرکدام قصه پرغصه و پندآموزی دارد.

ماجرای دوچرخه چیست؟

حاج حسن نعلچگر همان نعل ساز پیری است که به گفته خودش وقتی حدود ۴۵ سال پیش ماموران شهرداری زنجان برای ساماندهی محله مسگرها می‌آیند، یکی از این ماموران دوچرخه وی را به گوشه‌ای پرت کرده و دوچرخه‌اش می‌شکند.

حاج حسن می‌گوید روزگاری که ما جوان بودیم، روزگار یک‌رنگی و صداقت بود هر چند این روزها هم خوب است ولی روزگار بی‌انصافی است.

دوچرخه حاج حسن که دو چرخه‌ای فرسوده بوده، می‌شکند و مامور شهرداری برای جبران خطایش یک دوچرخه نو را عصر همان روز‌ برای حاج حسن می‌آورد و بدون حرفی دوچرخه را آنجا می گذارد و می رود؛ دوچرخه‌ای که اکنون بعد از گذشت ۴۵ سال حتی یک‌بار هم کسی سوار آن نشده است.

دوچرخه زنجان

 

حاج حسن نعلچگر می‌گوید: دوچرخه من قراضه و فرسوده بود، همان لحظه که مامور آن‌را پرت کرد داخل گودال وسط میدان افتاد و شکست و او عوضش را یک دوچرخه نو آورد.

وی ادامه می‌دهد: بعد از این قضیه سعی کردم مامور را پیدا کنم ولی هر چقدر دنبالش گشتم‌ تا از هم حلالیت بطلبیم ولی پیداش نکردم و هنوز هم از این فرد خبری نیست.

نعلچگر ادامه می‌دهد: به نظر من این دوچرخه امانت است و باید امانت‌داری کنم.

حاج حسن نعلچگر هر روز صبح هنگام باز کردن مغازه‌اش دوچرخه را جلوی مغازه می‌گذارد و عصر موقع بستن مغازه دوچرخه را به داخل می‌برد، کاری که طی ۴۵ سال هر روز تکرار شده است.

منبع: مجله مهر خبرگزاری مهر

 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام

به کجا چنین شتابان

به کجا چنین شتابان؟

گون از نسیم پرسید

- دل من گرفته زین جا

هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان؟

- به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم
- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران
برسان سلام ما را
 
شعر ازمحمدرضا شفیعی کدکنی
۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام

شعر

به جان جوشم که جویای تو باشم

خسی برموج دریای تو باشم

تمام آرزوهای منی،کاش

یکی از آرزوهای تو باشم

 

شعر از محمدرضا شفیعی کدکنی

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بی نام

صبح جمعه

سلام خوبید؟صبح جمعتون بخیر.پاشید چقدر میخوابید تنبلا:دی

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام