آنچه سال جدید برایتان به ارمغان می آورد تا حد زیادی به آنچه که خودتان برای سال جدید به ارمغان می آورید ،بستگی دارد.
what the new year brings to you will depend a great deal on what you bring to the new year.
آنچه سال جدید برایتان به ارمغان می آورد تا حد زیادی به آنچه که خودتان برای سال جدید به ارمغان می آورید ،بستگی دارد.
what the new year brings to you will depend a great deal on what you bring to the new year.
دیروز به پدرم زنگ زدم ،هرروز زنگ می زنم وحالش را می پرسم . موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم گفت : بنده نوازی کردی زنگ زدی . وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است .
دیشبخواهرم به خانه ام آمده بود شب ماند، صبح بیدار شدم ودیدم حمام ودستشویی را برق انداخته است . گاز را شسته است ، قاشق وچنگالها وظرفها را مرتب چیده است و...ومنو از نگاه ها وکمک های با توقع رها کرد ...
امروز عصر با مادرم حرف می زدم ، برایش عکس بستنی فرستادم . مادرم عاشق بستنی ست گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم .
برایم نوشت : من همیشه به یادتم ... چه بابستنی ... چه بی بستنی .
ومن نشسته ام وبه کلمه ی خانواده فکر میکنم ، که در کنار تمام نا رفاقتی ها، پلیدی ها و دورویی های آدم ها وروزگار ، تنها یک کلمه نیست ، بلکه یک دنیا آرامش وامنیت است .
قدر خانواده هاتون رو بدونید ...
روز پدر پیشاپیش مبارک .
زندگی بدون چالش ،مزرعه بدون حاصل است.تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است.زندگی ما با تولد شروع نمی شود، با تحول آغاز می شود.
لازم نیست بزرگ باشی تا شروع کنی ،شروع کن تابزرگ شوی ...باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر درسختی هستی بدان که روشنی ...
«حاج حسن نعلچگر» ۴۵ سال است در مغازه نعلسازی خود منتظر است فردی که دوچرخهای را جلو مغازهاش گذاشته برای بردن دوچرخه باز گردد ولی هنور خبری ازآمدنش نیست وحاج حسن خود را ملزم به حفظ امانت میداند.
مجله مهر- زهرا مقدمی: در نگاه اول یک دوچرخه ۲۸ ساده و فرسوده است که روزگاری جوانان قدیم زنجان با این دوچرخه خاطرات و عاشقانههای فراوان داشتهاند ولی پشت این دوچرخه قدیمی و فرسوده قصه مردانگی و امانتداری ۴۵ ساله خودنمایی میکند.
از راسته مسگری در بازار پایین شهر زنجان عبور میکنیم و صدای چکشهای مسگرها همانند یک موسقی یکنواخت زیبا گوشهایمان را نوازش میدهد؛ در گوشهای از این راسته مغازهای قدیمی که زنگارهای سالهای دور را در خود نمایان دارد، توجهمان را جلب میکند، دوچرخه فرسوده و سیاهی که بر اثر گذر زمان و ماندن مدوام مقابل هوا از رنگ و رو رفته است.
این همان دوچرخهای است که طی ماههای اخیر در فضای مجازی هر کسی مطلبی را در موردش نوشته و کامتها و لایکهای فراوانی به خود دیده است.
حاج حسن نعلچگر متولد ۱۳۱۶، بازمانده از دوران راستی و صداقت آن زمانی است که خودش میگوید همه راستگو بودند و هنوز دورغ گفتن یک برگ برنده نبود و برای ناحق کردن حق از هم سبقت نمیگرفتند. حاج حسن از مردم روزهای راستی و امانتداری است.
وقتی وارد کوچه نساجی مازنداران میشوی و به سمت ورودی بازار بزرگ زنجان میروی، در تراکم مغازههای مسگری و جغور بغورفروشی، در غوغای کار و تلاش، پیرمردی را میبینی که هنوز در مغازه قدیمی خود منتظر بازگشت مامور شهرداری است که برای جبران خطایش دوچرخهای را جلوی مغازه وی گذاشته و رفته است.
حکایت دوچرخه جلوی مغازه حاج حسن، حکایت ۴۵ سال امانتداری جوانان با معرفت و مردمدار سالهای نهچندان دور زنجان است، حکایت رازهای نهفته در زنجان، حکایتهایی که هرکدام قصه پرغصه و پندآموزی دارد.
ماجرای دوچرخه چیست؟
حاج حسن نعلچگر همان نعل ساز پیری است که به گفته خودش وقتی حدود ۴۵ سال پیش ماموران شهرداری زنجان برای ساماندهی محله مسگرها میآیند، یکی از این ماموران دوچرخه وی را به گوشهای پرت کرده و دوچرخهاش میشکند.
حاج حسن میگوید روزگاری که ما جوان بودیم، روزگار یکرنگی و صداقت بود هر چند این روزها هم خوب است ولی روزگار بیانصافی است.
دوچرخه حاج حسن که دو چرخهای فرسوده بوده، میشکند و مامور شهرداری برای جبران خطایش یک دوچرخه نو را عصر همان روز برای حاج حسن میآورد و بدون حرفی دوچرخه را آنجا می گذارد و می رود؛ دوچرخهای که اکنون بعد از گذشت ۴۵ سال حتی یکبار هم کسی سوار آن نشده است.
حاج حسن نعلچگر میگوید: دوچرخه من قراضه و فرسوده بود، همان لحظه که مامور آنرا پرت کرد داخل گودال وسط میدان افتاد و شکست و او عوضش را یک دوچرخه نو آورد.
وی ادامه میدهد: بعد از این قضیه سعی کردم مامور را پیدا کنم ولی هر چقدر دنبالش گشتم تا از هم حلالیت بطلبیم ولی پیداش نکردم و هنوز هم از این فرد خبری نیست.
نعلچگر ادامه میدهد: به نظر من این دوچرخه امانت است و باید امانتداری کنم.
حاج حسن نعلچگر هر روز صبح هنگام باز کردن مغازهاش دوچرخه را جلوی مغازه میگذارد و عصر موقع بستن مغازه دوچرخه را به داخل میبرد، کاری که طی ۴۵ سال هر روز تکرار شده است.
منبع: مجله مهر خبرگزاری مهر
همیشه دعا کنید :
چشمانی داشته باشید
که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد
ذهنی ، که بدیها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ، ایمانش به خدا را از دست ندهد . . .
تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ “تبلـــورت” مهمه
اهل کجا بودنت مهم نیست ،”اهــل و بـجـا” بودنت مهمه
منطقه زندگیت مهم نیست ، “منطــق زنـدگـیت” مهمه
و گذشته ی زندگیت مهم نیست
امــروزت مهمه که چه گــذشتـه ای واسه فــردات میسازی . . .
به نام خداوند بخشنده مهربان
مشکلی نیست که آسان نشود
۱_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.
۲_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.
۳_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.
۴ – بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.
۵_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.
۶_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.
۷_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.
۸_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.
۹_ خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.
۱۰_ تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.
۱۱_آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.
۱۲_تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.
۱۳_یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.
۱۴_قدیمی ها درست می گفتند.لازم است که یک روز از تجربیات آنها استفاده کنید.
۱۵_به نزدیکترین مکان مقدس بروید و شمعی را روشن کنید.آنگاه برای خودتان دعا کنید.
۱۶_افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.
۱۷_اگر از مخالفان سرسخت خود هستید افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید.در ابتدا ممکن است احساس مسخره ای به شما دست دهد اما فقط پس از گذشت چند روز تفاوت بسیاری را درک خواهید کرد.
۱۸_خودتان را دست کم نگیرید.تمام خصوصیات خوبتان را به خود متذکر شوید.
۱۹_اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.
۲۰_توجه خود را بر روی نکات مثبت زندگیتان معطوف سازید نه بر نکات منفی !
۲۱_اگر چه کار مشکلی است اما سعی نکنید اختیار دار دیگران باشید.
۲۲_بر تکیه کلامهای گفتاری خود مسلط باشید.از گفتن جملاتی مثل))کاشکی…. ای کاش….)) بپرهیزید.
۲۳_خوش حساب باشید.
۲۴_این اطلاعات مهم و کارساز را به خاطر بسپارید:
بدخلقی ها را تعدیل کنید.
غصه ها و حسادت ها انرژی شما را به هدر می دهند.
۲۵_به یاد داشته باشید که دنیا همانگونه خواهد بود که شما آن را می بینید و درک می کنید.
۲۶_به نصیحت کسانی که دوست خوب شما شده اند خوب گوش دهید.
۲۷_هنگام صبح نیم ساعت بیشتر در رختخواب بمانید و به خودتان برسید.
۲۸_با دست کشیدن از یک کار بد, عزت نفس خود را بالا ببرید.
۲۹_از افراط و مبالغه کاری دوری کرده و از وقت خود نهایت استفاده را به عمل آورید.
۳۰_در یک مراسم افتتاحیه در مکانی جالب و هیجان انگیز شرکت کنید.
۳۱_حداقل هفته ای یک بار در یک فعالیت جدید شرکت کنید.
۳۲_ حس شوخ طبعی خود را از طریق خواندن کتاب های خنده دار ونشاط بخش تقویت کنید.
منبع:pat-o-mat.com
منبع:سایت جهانی ها
دنیایی که به خاطر کرونایش در خانه بمانی وبه خاطر زلزله اش از خانه بیرون بروی ارزش آنچنانی ندارد.
درکرونا قید دیدارها را زدیم ودر زلزله قید مال واموال را ،همه این اتفاق های بد نشان می دهد که نباید
این دنیارا آنقدر جدی گرفت نبایداین روزها رو فراموش کنیم .
روزهای تلخ ،تمام این اتفاقات تلخ به زبان ساده به ما می گوید باهم مهربان باشیم وسخت نگیریم .
پول ومال دنیا را جدی نگیریم و از زندگی لذت ببریم .چند ماهی است که عجیب دلمان برای زندگی کردن تنگ شده است .
پس قدر زندگی کردن را بدانیم .
روز وروزگارتان خوش .
ما ایرانی ها یه عادت بدی که داریم اینه که تا سالمیم قدر همو نمیدونیم همو نمیخوایم ولی همین که مریض شدیم تازه یاد هم میفتیم و دنبال هم میگردیم ما تازنده ایم و سالمیم باید قدر همو بدونیم دنبال هم بگردیم نه وقتی که دیگه کار از کار گذشته کاش این عادت بد رو کنار بذاریم .
یه عادت بد دیگه که داریم لجبازیه و سر مسائل الکی با هم لجبازی میکنیم اونم گاهی وقتا لجبازی های بچه گانه .
اون قدیم ندیما همه مردم فقط این نبود که به فکر خودشون باشن و خودشونو در نظر داشته باشن بلکه همه به فکر یکدیگه بودن مثلا اگه کسی میخواست یه کاری کنه اول به این فکر میکرد که آیا این به نفع همست یا نه نه اینکه فقط به فکر خودش باشه یه داستان هست که شاید شما هم
شنیده باشیدش میگن مردی با اسبش میگذشت دیدی مردی به گوشه ای افتاده پیاده شد تا به اون شخص کمک کنه اما اون مرد که دزد بود سریع بر ترک اسب نشسته و فرار کرد مرد داد زد بهش گفت خواهش میکنم نگو که چطور اسب منو دزدیدی چون میترسم کسی با شنیدن این دیگه به کسی که در راه مانده کمک نکنه حالا این حکایت امروز ماست به نحوه های مختلف یکی مثل اون دزد فقط به فکر خودشه یکی هم مثل اون مرد به فکر همه
یکی مثل اون دزد باعث میشه که اعتماد از بین بره کسی به کسی اعتماد نکنه چون اون دزد فقط به فکر خودشه .اگه کسی به فکر خودش نباشه ومنفعت همه رو در نظر بگیره نه دزدی نه اختلاسی نه سلب اعتمادی ونه هزاران اتفاق دیگه میشه . هرروز دارن میگن بابا رعایت کنید ماسک بزنید
بیرون نرید فاصله رو رعایت کنید ولی انگار نه انگار فقط به فکر خودشون هستن همه واصلا یه لحظه به کسی دیگه فکر نمیکنن به فکر اون پزشک وپرستار نیستند به فکر یه بنده خدایی که اصلا بیرون نمیره تا کسی آسیب نبینه نیستند نمیگن که با رعایت نکردن نه تنها به خودشون بلکه به دیگران هم آسیب میزنن .
یکی دیگه از عادات بده ما تعارفی بودن هست این که تو هر لحظه ومواقع این تعارف رو کنار نمیذاریم مثلا توی این شرایط کرونایی که باید از رفتن به مهمونی و مراسمات را کنار بذاریم دست بردار نیستیم ومهمونی میگیریم مراسم میگیریم وبا کلی تعارف همه رو مجبور میکنیم که بیان که اگه نیان ناراحت میشیم ومهمونی رفتن همانا کرونا گرفتن ویا دادن به صدها نفر دیگه هم همانا یا پا میشیم میریم به خونه ی اینو اون واگه گفتن نیاین هم زودی بهمون بر میخوره که مگه کرونا داشتم و هزارتا حرف دیگه بابا فکر کنین یه لحظه به آخر عاقبتش که بابا با نرفتن به جایی نه تنها کسی آسیب نمیبینه بلکه زنجیره کرونا هم قطع میشه حالا یکسال هم توخونه موندی چی میشه ؟ رعایت کنیم با هم تا قطع کنیم این زنجیره خطرناک کرونا رو .