وقتی از ته دل بخندی
وقتی هرچیزی را به خودت نگیری
وقتی سپاس گذار
آنچه که هست باشی
وقتی سراپا سرور شوی
وقتی برای شاد بودن نیاز
به بهانه نداشته باشی
آن زمان است که واقعاً زندگی میکنی .
وقتی از ته دل بخندی
وقتی هرچیزی را به خودت نگیری
وقتی سپاس گذار
آنچه که هست باشی
وقتی سراپا سرور شوی
وقتی برای شاد بودن نیاز
به بهانه نداشته باشی
آن زمان است که واقعاً زندگی میکنی .
نگرانی یعنی تباه کردن لحظه های کنونی زندگی برای حادثه ای درآینده که شاید هرگز اتفاق نیوفتد .
کمی بیشتر به خدایمان اعتماد داشته باشیم .
نا امیدی میتونه مخفیانه وارد زندگیتون بشه وبهتون بگه این زندگی ارزشش رو نداره ، اگه به ناامیدی ها تون گوش بدید باخودتون می گید
امکان نداره بتونم از این شرایط خلاص بشم .لحظاتی هستن که تاثیرزیادی روی زندگی می ذارن لحظات بسیار خشن وناامید کننده واگه
بخوایم رو راست باشیم همه ما لحظاتی داشتیم ... که می خواستیم همه چی رو ول کنیم وتسلیم زندگی بشیم اما به خاطر شرایط
موقت و گذرا تصمیم های دائمی نگیرید ! اگه جایی که هستید رو دوست ندارید نگران نباشید فقط یه قدم به جلو لازمه !
حال تون خوب نیست وناراحتید؟کافیه اول دست از گریه کردن بردارید ، این یه قدم مثبته !
نذارید افکارتون منحرف بشه ... تنها کاری که برای پیروزی در این جنگ نیاز دارید اینه که تو مسیربمونید و تسلیم نشید کل زندگیتون رو
براساس شرایط فعلی تون قضاوت نکنید هرشرایط بدی که دارید یه روز تموم میشه تمام چیزی که براش نگرانید تموم میشه یه روز به گذشته
نگاه می کنید و به چیزهایی که نمی ذاشت شب ها بخوابید می خندید! یه روز می فهمید چقدر مشکلات تون رو بزرگ می کردید
بدون خونه هم می تونید زندگی کنیدبدون ماشین هم می تونید زندگی کنید بدون دوستتون هم می تونید زندگی کنید بدون شوهرتون
هم می تونید زندگی کنید بدون همسرتون هم میتونید زندگی کنید .
ارزش یک انسان به اینه که چقدر می تونه سختی بکشه وبازم ادامه بده بزرگی مشکلات شما میزان پیشرفت تون رو مشخص می کنه
انرژی رو با معیار حرکت می سنجن به همین دلیل شیطان می خواد که بشینید میگه بشین و خفه شو و برای خودت احساس تاسف کن
اما شما باید شیطان رو ناامید کنید نه خودتون رو . همون وقتی که فکر می کنه داره شما رو زمین می زنه باید بزنید تودهنش و ادامه بدید
قدم به قدم جلو برید و گریه و زاری نکنید ادامه بدید و تسلیم نشید نذارید چیزی جلوتون رو بگیره مهم نیست هوا بارونیه یا آفتابی...
مهم نیست لذت بخشه یا دردناک... هرروز که صبح بلند شدی لباست رو بپوش و حرکت کن!
نُتلا نه، نیو تِ لّا
دانستن اشتباه رایج در تلفظ نام این شکلات صبحانه معروف که خیلی از ما طعمش را چشیدهایم، خالی از لطف نیست. تلفظ نادرست رایج آن «ناتلا» یا گاهی اوقات «نُتلا» است؛ اما اگر بخواهیم نام این محصول خوشمزه شرکت «فررو» ایتالیا را به درستی تلفظ کنیم باید بگوییم نیو تِ لّا.
شِوِرلِت نه، شِورُلِه
نام این خودرو را بسیاری در ایران «شِوِرلِت» میگویند که خب تلفظ نادرستی است. اما این تنها تلفظ نادرست نام این برند نیست. تلفظ نادرست دیگر نام این برند «شِورُلت» (با «و» ساکن) است که در ایران گاهی به عنوان تلفظ درست در نظر گرفته میشود. در حالی که تلفظ صحیح چیز دیگری است. «شِورُله» (کسره روی ل) در واقع تلفظ درست نام این برند است و به این ترتیب حرف «و» ساکن است و حرف «ت» هم نباید در این نام تلفظ شود.
آیکیا نه،ای کِ یا
این شرکت تولیدکننده وسایل خانه و دکوراسیون را بسیاری از ما با نام «آیکیا» میشناسیم، در حالیکه تلفظ درست نام این برند «ایکِیا» (ای کِ یا) است. شاید برایتان جالب باشد بدانید این نام چهار حرفی ساخته شده از حرف اول نام و نامخانوادگی بنیانگذار این شرکت، حرف اول نام مزرعه خانواده او و حرف اول شهر محل زندگیاش.
هیوندای نه، هاندِی
بسیاری از ما این برند کرهای را با عنوان «هیوندای» میشناسیم که تلفظ درستی نیست البته نسخههای اشتباه تلفظ این نام در کشورهای مختلف متفاوت است. اما اگر بخواهیم سختگیرانه درباره تلفظ آن برخورد کنیم باید آن را «هاندِی» تلفظ کنیم. این کلمه در کرهای به معنای مدرن بودن است.
تیسوت نه، تیسو
هر چند این شرکت تولیدکننده ساعت سوئیسی است، اما توجه داشته باشید که در بخشی از سوئیس مردم به زبان فرانسه صحبت میکنند و نام این برند هم فرانسوی است. با توجه به این نکته، تلفظ درست نام آن «تیسو» است و تلفظ «تیسوت» ولو این که سالهاست در ایران رواج دارد، اما نادرست است.
لوئیس ویتون نه، لوئی ویتُن
این تولیدکننده کیفهای گرانقیمت از دیگر شرکتهای فرانسوی است که نام آن در بسیاری از مواقع به اشتباه تلفظ میشود. نام این برند باید به شکل «لوئی ویتُن» تلفظ شود که البته بسیاری به شکل «لوئیس ویتون» آن را تلفظ میکنند. البته در ایران معمولا تلفظ آن تا حد زیادی درست است، اما تلفظ اشتباه آن را هم میشود از گوشه و کنار شنید.
شیائومی نه، شائومی
برند چینی که این روزها اسم آن زیاد به گوش ما میخورد و البته بسیاری از ما با تلفظ نام آن مشکل داریم، همین مورد است. تلفظ این نام در زبان چینی «شائومی» و به معنای «ارزن» است. به این ترتیب تلفظهایی، چون «شیائومی» برای این برند نادرست است. البته این شرکت این روزها بیشتر با نام «MI» خودش را معرفی میکند که به نظر میرسد بخشی از دلیل آن دشواری تلفظ نام شائومی برای ملیتهای مختلف و البته دشواری در حدس زدن املای این کلمه باشد.
نایک نه، نایکی
نام این برند تولیدکننده محصولات ورزشی را بسیاری از ما به عنوان «نایک» میشناسیم، اما احتمالا همانطور که طی سالهای اخیر به گوش شما هم خورده، تلفظ صحیح آن «نایکی» است. البته با وجود اینکه بسیاری از ما تلفظ صحیح آن را شنیدهایم، اما هنوز هم ممکن است به آن نایک بگوییم که البته خیلی هم عجیب نیست؛ برای ترک عادت باید صبورتر از این حرفها بود.
پورشه نه، پورشا
نام این خودرو هم از مواردی است که دست کم دو تلفظ نادرست از آن سراغ داریم. یکی موردی که در ایران زیاد شنیدهایم: «پورشه» و مورد دوم تلفظ نادرستی که در دیگر کشورها رواج دارد و البته باز هم در ایران گاهی به عنوان تلفظ درست معرفی شده است: «پورش» در حالیکه تلفظ درست و دقیقتر آن «پورشا» است.
سگا نه، سیگا
بسیاری از کودکان دیروز و امروز بخشی از خاطرات خوب دوران کودکی خود را مدیون شرکت ژاپنی سگا هستند که در زمینه تولید بازیهای ویدئویی و کنسول بازی فعال است. اما برخلاف تصور رایج نام این شرکت نه «سگا» بلکه «سیگا» (سیگا) است.
هواوی نه، هو وا وِی
با پررنگ شدن حضور برندهای چینی در جهان، حالا تلفظ صحیح نام این برندها تبدیل به چالش جدیدی برای بسیاری شده است. یکی از برندهایی که نام آن در ایران و البته بسیاری کشورهای دیگر اشتباه تلفظ میشود «واوِی» یا همان «هواوِی» خودمان است. نام این برند در زبان چینی از دو بخش تشکیل شده است: «Hua» که به چین ارجاع دارد و «wei» که معنای تولید کردن و ساختن است.
فولکس واگن نه، وُکس وَر گان
فولکس واگن بزرگترین شرکت خودروسازی دنیاست. این شرکت آلمانی که از قدمتی طولانی برخوردار است، در ابتدا با هدف تولید خودرویی بنا شد که عموم مردم آلمان توانایی خرید آن را داشته باشند. به همین دلیل این نام روی آن گذاشته شد که در زبان آلمانی به معنای خودروی مردم است. اما تلفظ صحیح نام این شرکت نه «فولکس واگن» بلکه «وُکس وَرگان» (وُکس – وَر – گان) است.
هرمس نه، ارمز
و باز هم یک برند فرانسوی دیگر و تلفظ نادرست دیگر. تلفظ درست نام این برند فرانسوی محصولات چرمی، عطر، ساعت و جواهرات و ... بر خلاف تصور همگان «ارمس» یا به شکل دقیقتر «ارمز» است. حرف «H» در ابتدای نام این برند نباید تلفظ شود بنابراین تلفظ «هرمس» نادرست است.
تغییر لباس برندهای معروف در چین!
چین طی دهههای اخیر به بازار هدف اصلی بسیاری از برندها تبدیل شده است. اهمیت این بازار در کنار ویژگیهای خاص زبان چینی برخی برندها را در مراودات با چین به نتیجه جدیدی رسانده است. به واسطه دشواری تلفظ بسیاری از نامها در زبان چینی، مفاهیم ناخوشایندی که برخی از اسامی در زبان چینی پیدا میکنند و دشواری نوشتاری برخی از کلمات، بسیاری از برندها برای معرفی کالاهای خود در چین دست به ابتکار زدهاند و اسامی ویژهای برای خود در زمان ورود به بازار چین انتخاب کردهاند. در این تغییر اسامی در برخی موارد سعی شده است در کنار پیدا کردن اسمی با معنایی متناسب با محصول، از نظر آوایی هم اسم جدید با اسم معمول برند، شباهتهایی داشته باشد. در ادامه میتوانید با برخی از این تغییر اسامی موفق آشنا شوید.
Taizi به جای Tide
این نام جایگزین اسم برندی معروف در زمینه تولید مواد شوینده است. در زبان چینی این نام جدید به معنای «خلاصی از آلودگی» است که با محصولاتی که تحت نام این برند هم عرضه میشود، از نظر مفهومی نزدیکی خوبی دارد. میتوانید حدس بزنید این اسم جایگزین چه نامی شده است؟ این اسم نام اختصاصی برند «Tide» برای کشور چین است.
Nai ke به جای Nike
حدسزدن اینکه این نام جایگزین چه برندی است، چندان دشوار نیست. بله این نام برند «نایکی» برای عرضه محصولات در کشور چین است که مفهوم «استقامت و تاب آوردن» را در خود مستتر دارد. در این خصوص نام برند از نظر آوایی تغییر مختصری کرده تا در زبان مقصد معنادار شود.
Gao lu jie به جای Colgate
به نظر میرسد این نام بیشتر از شباهت آوایی با نام اصلی، به خاطر مفهومی که دارد انتخاب شده است. این نام به معنای «آشکارکننده نهایت پاکیزگی» است. همان طور که از مفهوم آن مشخص است، این اسم هم جایگزین نام محصولات شوینده برندی مشهور است که شاید شما هم نام آن را شنیده باشید. البته حدس زدن آن چندان ساده نیست. این اسم، نام ویژه برند Colgate برای کشور چین است. گفته میشود یکی از دلایل موفقیت این برند در فروش خمیردندان در چین، نام آن است.
Rui Bu به جای Reebok
در اینباره هم با تغییری مختصر، نام برند مفهومی کاملا متناسب با محصولات، در زبان چینی پیدا کرده است. این نام، اسم ویژه کشور چین برای برند «Reebok»، تولیدکننده لباس و کفش ورزشی است. این نام در زبان چینی به معنای «قدمهای تند و فرز» است که خب ارتباط معنایی خوبی با محصولات تولیدی این برند دارد.
Le Kou Ke Le به جای Coca Cola.
اما چه کسی فکر میکرد حتی برندی مانند «کوکاکولا» هم وقتی بخواهد وارد بازار چین شود، به فکر عوض کردن نام خود بیفتد! نام چینی کوکاکولا به معنی «تفریح خوشمزه» است و جزو تغییر اسمهای موفق به شمار میرود.
منبع: ایسنا
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
امروز روز بهترین هاست ، روز دوباره برخواستن ، روز دوباره فریاد زدن، روز پرواز به بلندای گیتی ، و تو می توانی با اراده ای قوی بهترین باشی ...
روزتون پر از شادی و مهربانی ...
آنچه سال جدید برایتان به ارمغان می آورد تا حد زیادی به آنچه که خودتان برای سال جدید به ارمغان می آورید ،بستگی دارد.
what the new year brings to you will depend a great deal on what you bring to the new year.
دیروز به پدرم زنگ زدم ،هرروز زنگ می زنم وحالش را می پرسم . موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم گفت : بنده نوازی کردی زنگ زدی . وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است .
دیشبخواهرم به خانه ام آمده بود شب ماند، صبح بیدار شدم ودیدم حمام ودستشویی را برق انداخته است . گاز را شسته است ، قاشق وچنگالها وظرفها را مرتب چیده است و...ومنو از نگاه ها وکمک های با توقع رها کرد ...
امروز عصر با مادرم حرف می زدم ، برایش عکس بستنی فرستادم . مادرم عاشق بستنی ست گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم .
برایم نوشت : من همیشه به یادتم ... چه بابستنی ... چه بی بستنی .
ومن نشسته ام وبه کلمه ی خانواده فکر میکنم ، که در کنار تمام نا رفاقتی ها، پلیدی ها و دورویی های آدم ها وروزگار ، تنها یک کلمه نیست ، بلکه یک دنیا آرامش وامنیت است .
قدر خانواده هاتون رو بدونید ...
روز پدر پیشاپیش مبارک .
زندگی بدون چالش ،مزرعه بدون حاصل است.تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است.زندگی ما با تولد شروع نمی شود، با تحول آغاز می شود.
لازم نیست بزرگ باشی تا شروع کنی ،شروع کن تابزرگ شوی ...باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر درسختی هستی بدان که روشنی ...
«حاج حسن نعلچگر» ۴۵ سال است در مغازه نعلسازی خود منتظر است فردی که دوچرخهای را جلو مغازهاش گذاشته برای بردن دوچرخه باز گردد ولی هنور خبری ازآمدنش نیست وحاج حسن خود را ملزم به حفظ امانت میداند.
مجله مهر- زهرا مقدمی: در نگاه اول یک دوچرخه ۲۸ ساده و فرسوده است که روزگاری جوانان قدیم زنجان با این دوچرخه خاطرات و عاشقانههای فراوان داشتهاند ولی پشت این دوچرخه قدیمی و فرسوده قصه مردانگی و امانتداری ۴۵ ساله خودنمایی میکند.
از راسته مسگری در بازار پایین شهر زنجان عبور میکنیم و صدای چکشهای مسگرها همانند یک موسقی یکنواخت زیبا گوشهایمان را نوازش میدهد؛ در گوشهای از این راسته مغازهای قدیمی که زنگارهای سالهای دور را در خود نمایان دارد، توجهمان را جلب میکند، دوچرخه فرسوده و سیاهی که بر اثر گذر زمان و ماندن مدوام مقابل هوا از رنگ و رو رفته است.
این همان دوچرخهای است که طی ماههای اخیر در فضای مجازی هر کسی مطلبی را در موردش نوشته و کامتها و لایکهای فراوانی به خود دیده است.
حاج حسن نعلچگر متولد ۱۳۱۶، بازمانده از دوران راستی و صداقت آن زمانی است که خودش میگوید همه راستگو بودند و هنوز دورغ گفتن یک برگ برنده نبود و برای ناحق کردن حق از هم سبقت نمیگرفتند. حاج حسن از مردم روزهای راستی و امانتداری است.
وقتی وارد کوچه نساجی مازنداران میشوی و به سمت ورودی بازار بزرگ زنجان میروی، در تراکم مغازههای مسگری و جغور بغورفروشی، در غوغای کار و تلاش، پیرمردی را میبینی که هنوز در مغازه قدیمی خود منتظر بازگشت مامور شهرداری است که برای جبران خطایش دوچرخهای را جلوی مغازه وی گذاشته و رفته است.
حکایت دوچرخه جلوی مغازه حاج حسن، حکایت ۴۵ سال امانتداری جوانان با معرفت و مردمدار سالهای نهچندان دور زنجان است، حکایت رازهای نهفته در زنجان، حکایتهایی که هرکدام قصه پرغصه و پندآموزی دارد.
ماجرای دوچرخه چیست؟
حاج حسن نعلچگر همان نعل ساز پیری است که به گفته خودش وقتی حدود ۴۵ سال پیش ماموران شهرداری زنجان برای ساماندهی محله مسگرها میآیند، یکی از این ماموران دوچرخه وی را به گوشهای پرت کرده و دوچرخهاش میشکند.
حاج حسن میگوید روزگاری که ما جوان بودیم، روزگار یکرنگی و صداقت بود هر چند این روزها هم خوب است ولی روزگار بیانصافی است.
دوچرخه حاج حسن که دو چرخهای فرسوده بوده، میشکند و مامور شهرداری برای جبران خطایش یک دوچرخه نو را عصر همان روز برای حاج حسن میآورد و بدون حرفی دوچرخه را آنجا می گذارد و می رود؛ دوچرخهای که اکنون بعد از گذشت ۴۵ سال حتی یکبار هم کسی سوار آن نشده است.
حاج حسن نعلچگر میگوید: دوچرخه من قراضه و فرسوده بود، همان لحظه که مامور آنرا پرت کرد داخل گودال وسط میدان افتاد و شکست و او عوضش را یک دوچرخه نو آورد.
وی ادامه میدهد: بعد از این قضیه سعی کردم مامور را پیدا کنم ولی هر چقدر دنبالش گشتم تا از هم حلالیت بطلبیم ولی پیداش نکردم و هنوز هم از این فرد خبری نیست.
نعلچگر ادامه میدهد: به نظر من این دوچرخه امانت است و باید امانتداری کنم.
حاج حسن نعلچگر هر روز صبح هنگام باز کردن مغازهاش دوچرخه را جلوی مغازه میگذارد و عصر موقع بستن مغازه دوچرخه را به داخل میبرد، کاری که طی ۴۵ سال هر روز تکرار شده است.
منبع: مجله مهر خبرگزاری مهر