توی کشور ما رسمای عجیب و غریبی هست که واقعا بعضی هاش ناجوان مردانه و غیر انسانی هست که واقعا آدم دلش به حال اون آدمایی که قربانی
این رسمای ناعادلانه میشن میسوزه.
چرا یه دختر باید به خاطر یه رسم ناجوان مردا نه قربانی بشه وبه ازدواج با مردی در بیاد تا دعوا تموم بشه ؟ ویا بلعکس یه پسر دختری رو بگیره تا
دعوا تموم بشه ؟ چرا زندگی این دو نفر باید خراب بشه ؟ یا حتی دختر یا پسری طبق رسمی که در خانوادشون وجود داره باید با هم ازدواج کنن؟
شاید اونا همو نخوان یا یکی از اونا شاید یکی دیگرو بخوان شاید زندگی با اون شخص برای اون شکنجه بشه ؟ چرا واقعا این چنین رسما کنار گذاشته نمیشه ؟ انسانیت کجا رفته ؟ انسانیت رو چرا زیر پاله میکنن ؟
درمورد این موضوع اول بایه فیلم شروع میکنم فیلم خانه دختر که شاید همتون یا بعضی هاتون دیده باشید فیلم مبهمی که من نفهمیدم اصلا چی شد
فقط با سرچی که کردم وتوضیحات کارگردان فهمیدم موضوعش چیه اما حالا من کاری به اون فیلم ندارم بحث من چیز دیگه ای رسمی که از قدیم الایام
تو کشور ما بوده وهست حالا کشورهای دیگهرو اطلاع ندارم رسم دستمال خونی که شب عروسی پشت در اتاق حجله منتظر مینشستن ومنتظر دستمال میشدن وفشار عصبی زیادی رو که به عروس وداماد وبه ویژه عروس منتقل میکردن رسمی که به نظر من اصلا درست نبوده ونیست .
البته الان شاید کمتر شده باشه ولی جای خودشو به معاینه قبل از ازدواج داده . که باز هم اینو خیلی از دخترا نمیپسندن و باعث فشارهای زیادی
به اونا میشه به نظر من خانواده ها این موضوع رو باید بر عهده خود عروس و داماد بذارن نه اینکه فشار بذارن پشت عروس وداماد باید بذارن خودشون تصمیم بگیرن که عروس برای معایته بره یانه ؟
خوب این حق طبیعیه داماد هست که مطلع بشه ولی نه بافشار به عروس اگه کسی همسرشو دوست داشته باشه شاید این موضع براش مهم
نباشه یا چشم پوشی کنه ولی بعضی ها بر نمیتابن و دوست ندارن باید این موضع را هم در نظر گرفت که ممکنه در گذشته برای اون دختر اتفاقی رخ داده باشه ممکنه کسی به اون تعرض کرده باشه که او در این مورد مقصر نباشه یا شاید در گذشته حماقتی رو مرتکب شده ودیگه این کار رو نکرده باشه بهتر است عروس وداماد صادق باشن ودر این مورد مخفی کاری نکنن اما این نکته را هم باید مدنظر داشت که ممکن است داماد برایش قابل
هضم نباشد و دختر را ترک کند وباعث صدمه به دختر بشود . به نظر من باید این موضوع را بر عهده خود دختر وپسر گذاشت که بامیل خود بروند نه با استرس و فشار .
متاسفانه یه تب بدی که بر جوانها یا بسیاری از خانواده های ایرانی رواج پیدا کرده زرق و برق کشورهای خارجی ورویای سفر به اونجا وخوشبختیه .
فکر میکنن اونجا حلوا خیرات میشه ودیگه با رفتن به اونجا خوشبخت میشن حالا نمیگم که اینطور نمیشه اما چه بسیار افرادی که با این خیال رفتن
وچه بسیار اتفاقاتی که به خاطر این رویا براشون افتاده و حتی جونشونو از دست دادن . چه بسیار دختران و پسران جوانی که با آرزوی خوشبختی وپولدار شدن واین رویا که بارفتن به خارج تمام مشکلاتشون حل شدست اما بابستن بار سفرتو چه گردابها وسرابهایی گرفتار شدن .
به تور چه ادمهای نامرد وکثیفی افتادن . از گیر ادمای ناتو وکلاه برداری که پولشونو گرفته به بهانه ی بردنشون به کشورهای خارجی ویه لیوان آبم
کردن روش وناپدید شدن گرفته تا بردنشون به دریا و کوه وبیابون و یا انداختنشون توآب یا قتلشون یا رهاشون کردن در وسط بیابون ویا دریا یا رفتن به خارج وگیر افتادن در منجلاب ویا گرفتار ادمای ناجوان مرد ویا جانی ویا ادم ربا یا باندهای فساد وهزار بدبختی دیگر یا رفتن و از دست دادن سرمایه ودست
از پا درازتر برگشتن یا فریب افراد کلاه بردار نامردی که به بهانه های مختلف دختران یا پسران رو فریب داده وبه قاچاقچیان میفروشند چه در داخل ویا در خارج ویا به خارج برده وبه بهانه های مختلف از انها سو استفاده کرده ومجبور به کارهایی که میخواهند از فروش مواد مخدر یا حتی تن فروشی میکنن
پس فریب این وعده های رنگین ودروغین را نخوریم فریب این زرق وبرقهای رنگین را نخوریم .
طبق یک نظرسنجی در آمریکا از دختران معلوم شده که دخترای آمریکایی اکثرا شکم معمولی ویکم برآمده رو به سیکس پک ترجیه میدن !
خونه های قدیمی وسنتی رو خیلی دوست دارم و عاشقشونم همیشه وقتی به یه خونه قدیمی وسنتی میرم یا عکسشو می بینم تو ذهنم مجسم
می کنم افرادی رو که گوشه و کنار این خونه زندگی کردن تابستون و زمستونشو روزهای سرد بارونی یا برفیشو ،صمیمیت و درکنار هم بودن اعضای
خانواده ای که توی این خونه بودن .
یادمه پارسال رفتم کاشان وبه خونه های تاریخی سر زدم پیش خودم تجسم میکردم خدمه و اعضای این خانه ها که در کنار هم زندگی میکردن
چقدر بزرگ بودن وشبیه به هم که آدم گم میشد گفتم اینا چطور تو خونه ی به این بزرگی زندگی میکردن که گم نمیشدن اتاق ها تو در تو پله های بلندوباریک حوضها ودرختا پنجره های کوچیک وبزرگ وشیشه های رنگی مطبخها که هر قسمت از خونه بود چاه آب و اب روها موال ها اتاق گوشواره
و شاه نشین زیر زمین ها و ... همه و همه زیبا وبی نظیر معماری ایرانی واقعا خیلی بی نظیره نمونش هیچ جای جهان دیده نشده ونخواهد شد .
همین که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت
نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بیسر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت
جهان برای همیشه سیاه شد، چون شب
ز چشمهای ترش هرچه داشت کوکب ریخت
چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غمدیده را لبالب ریخت
کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت
زبانههای کلامش به جان دمسردان
شرارهها شد و آتشنشانی از تب ریخت
اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمیرسند به آن اشکها که زینب ریخت
امان از دل زینب
لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد
از تنی غرق به خون جامه به غارت ببرد
از سراشیبی گودال سرازیر شدند
با هم از بخت بد قافله درگیر شدند
بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند
سر عمامه آقام قیامت کردند
خارجی گفته به او، شایعه سازی کردند
به عبای نبوی دست درازی کردند
چشم بر هم نزده! خُود و سپر را بردند
دست شان هر چه رسید از تن آقا بردند
چکمهای آمد و خندید به پرپر زدنش
با سر نیزه درآورد زره را ز تنش
قصهای تلخ، سرانجام خوشی میگیرد!
دشنهای اجرت مظلوم کُشی میگیرد
دست از این پیرهن ارثیه بردار، سنان!
مادرش دوخته با زحمت بسیار، سنان!
خولی خیر ندیده چه خیالی داری؟
کوفی چشم دریده چه خیالی داری؟
خورجین دست گرفتی سر گودال چرا؟
ماندهای خیره بر این زخمی بد حال چرا؟
حرمله زیر سر توست به ولله ببین!
پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین!
ساربان منتظر رفتن لشکر مانده
گوشهای منتظر فرصت بهتر مانده
هر کسی سهم نبرده ست بهم میریزد
بی نصیب از تن عریان، به حرم میریزد
وقت تاراج حرم، کار به جنجال کشید
خاک عالم به سرم! کار به خلخال کشید
تسلیت .
التماس دعا...
السلام علیک یا علی اصغر (ع)

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع)تسلیت باد...

عاشورای حسینی تسلیت ...
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
التماس دعا...
درس عاشورا درس زندگیست
درس خوبی وفلاحت، بندگیست
اگر چه اندک است طول وقوعش
هزاران درس داد آن با طلوعش
