دیدارِ خدا بُوَد مُیَسَر
با دیده ی دل،
نه دیده ی سر ...
Tomorrow that will never finish is a good excuse for being hopeful, for a better life, for a comfortable breathing, thank God
بازم گذرمون افتاد به قنادی :دی باز هم از اون چشمکای عاشقونه از پشت ویترین دیگه :دی منتهی اینبار نون خامه ای نبود ! این بار شیرینی گردویی
چشمک میزد منتهی اینباردیگه محلش نذاشتم گفتم نمیخوام وچشمامو بستم اومدم خونه .
منتهی الان دارم حسرت شیرینی گردویی رو میخورم :/
میگم ای کاش خریده بودم الان کلی پشیمونم :( که چرا نخریدم !
اسیر دلم واویلا
دل غافلم واویلا
هرچی میکشم از دست این دله واویلا
از دست دلم واویلا
این دل من دست تو هه
این دل تو دست منه
هی داره پر پر میزنه
دست تو گیره
طفلی دل من
دست تو گیره
دست تو گیره
دست تو گیره
ما ه من ، غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟!
تو مرا داری و من
هر شب و روز ،
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
ماه من !
دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ،
که خدا را دارند ...
ماه من !
غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد ...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ....
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ،
خدا هست ...
و چرا غصه ؟! چرا !؟