بازم گذرمون افتاد به قنادی :دی باز هم از اون چشمکای عاشقونه از پشت ویترین دیگه :دی منتهی اینبار نون خامه ای نبود ! این بار شیرینی گردویی
چشمک میزد منتهی اینباردیگه محلش نذاشتم گفتم نمیخوام وچشمامو بستم اومدم خونه .
منتهی الان دارم حسرت شیرینی گردویی رو میخورم :/
میگم ای کاش خریده بودم الان کلی پشیمونم :( که چرا نخریدم !