دیگه عنوان نداشتم شما به بزرگواری خودتون ببخشید :دییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دیگه عنوان نداشتم شما به بزرگواری خودتون ببخشید :دییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
لبخند تو به معنای واقعی زیباترین چیزی است که در تمام زندگی ام دیده ام :)
دوست دارم عشقم
قدم زدن زیر باران … گرفتن دست های تو … این چیزی است که آرزوی آن را دارم
عاشق احساسی هستم که با دیدن لبخند تو پیدا می کنم
همسر عزیزم دوستت دارم
لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست
لختی بخند خنده ی گل زیباست
دوستت دارم عزیزم
تقدیم به همه ی دوستان خوبم.
خوب حالا اونایی که حوصلشون سر رفته یه دستمال ببندن کمرشون یکی هم بگیرن دستشون بیان وسط :دی
تازه داشتیم از فاز “خوشگلا باید برقصن” اندی در میومدیم که
.
.
.
یهو آرش گفت
“تکـــــــون بـــده”
آرامش نداریم که اصلا
نعمت چیست؟
به حضور من در جمع شما نعمت گفته میشود
خوشبخت کیست؟
شما که من در حضورتان هستم
و حالا بدبخت چیست؟؟
اون گروهی که من توش نیستم
حسود کیست؟
کسی که با این متن مخالفتی داشته باشه
امروز انقدر هوا سرده که دلم میخواد
یک لیوان قهوه ی تلخ با کمی شیر برای خودم بریزم وکنار شومینه
روی صندلی قدیمی مادربزرگ بشینم و به آینده فکر کنم…
+
+
+
اما چون هیچکدوم رو نداریم میشینم کنار بخاری تا شلغما بپزه.
چه بویی هم داره.به به
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دلی که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کنی دقایق را
نگاه کن به دلی خسته از تحیر و جهل
ببار جرعهای از کوثر حقایق را
نگاه و مرحمت تو به دل بها داده
و با رضای تو دارم رضای خالق را
مرید صبح نگاه تو میبرد از یاد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
تویی تو ضامن صبح سعادت شیعه
تویی تو روشنی هر عبادت شیعه
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد میشد
دلیلها همه با عشق مستند میشد
تو آمدی پر و بالی دهی به این دلها
به پای درس تو هفت آسمان رصد میشد
خوشا به حال دلی که عروج را فهمید
مسیر روشن تو از بهشت رد میشد
میان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسی که مذهب عشق تو را بَلَد میشد
نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی
تجلیات الهی، الی الابد میشد
شدهست جلوهگر از هر کرانه آیاتت
جهان نشسته سر سفرۀ روایاتت
سر ارادت ما و غبار صحن بقیع
همان حریم بهشتی، همان بهشت بدیع
همان دیار الهی که از نسیم خوشش
شدهست شهر مدینه پر از شمیم ربیع
«و یطعمون علی حبّه…» نمایان است
کرانههای کرامت چه بیکران و وسیع
گدایی حرمش اعتبار هر عاشق
امید ماست توسل در این سرای رفیع
کلید معرفت اینجا ارادت و عشق است
سر ارادت ما و غبار صحن بقیع
مگیر از دل من یا رب این سعادت را
گدایی حرم اهلبیت عصمت را
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
برای دیدهام اعجاز کیمیا دارد
گدای خانه به دوش توام، قبولم کن
گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟
دگر چه جای گلایه ز فقر میماند
کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستۀ من حرفهای ناگفته
دل شکستۀ من شوق التجا دارد
کسی که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانهات امشب دو خط دعا دارد
همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع
همیشه حسرت دیدار کربلا دارد
چه می شود همۀ عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم
یوسف رحیمی
عیدتون مبارک.
یادمه پارسال که نگاه میکردم تقویم رو میگفتم وای که چقدر دیگه مونده تا اتمام خدمتم . امروز چیزی دیگه باق نمونده ولی باز هم خییلی کند میگذره
هووووووووووووووووووووف .
آهای اهالی بیان خبر دارم خبر آهای اهالی بیان
خبررررررر
خبررررررر
دارم
خخخخ خبری نیست غرض مزاحمت بود که بحمدالله حاصل شد:دیییییییییی