سلام خوبید؟صبح قشنگ زمستونیتون بخیر و به شادی.
صبح های خدمت همیشه این موقع آماده رفتن به پادگان بودم واین لحظه های اذان چه دلنشین بودن به ویژه زمانی که سرپست بودم انرژی وصف نا پذیری میگرفتم .
تاحالا باخودتون اندیشیدید که چطور یه درخت تنها بدور از بقیه درختان روی کوه زندگی میکنه؟ چرا اونجا سبز شده؟ چطور توی دل سنگ رشد ونمو کرده؟
همیشه دعا کنید :
چشمانی داشته باشید
که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد
ذهنی ، که بدیها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ، ایمانش به خدا را از دست ندهد . . .
هیچ وقت گریه کردن آدم هارو از این زاویه قضاوت کردید؟مردم گریه می کنند ،نه به خاطر این که ضعیف هستند
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند.
وقتی عبارت ” خدا را به یاد داشته باش “ را می خوانم
در ذهنم و در قلبم گزینه ” همیشه ” را برایش تیک می کنم …
اولین بار که با وبلاگ نویسی آشنا شدم ترم دوم دانشگاه بودم سال 88 -89 بود وتا قبل از اون نه با وبلاگ و نه با وبلاگ نویسی آشنا نبودم اونجا بود که به دنیای وبلاگ با سایت بلاگفا آشنا شدم اون زمان معروفترین سایت وبلاگ نویسی و راحت ترینش بلاگفا بود و اونجا بود که شروع به وبلاگ نویسی کردم وباطنز وجوک شروع کردم که البته بعدش حذفش کردم ولی باز یه مدت بعد دوباره شروع کردم اینبار طنز تنها نبود و روزانه نویسی هم میکردم اونجا بود که دوستان زیادی توی دنیای مجازی پیدا کردم وبعدش هم همونطور که درجریانید بلاگفا منفجر شدو اومدیم اینجا . شما ها چی از کی شروع کردید واز کجا ؟ چیشد که به دنیای وبلاگ نویسی اومدید ؟