نه منو ببر به خونه تون
نه بیا به خونه ما
خخخخ
:دی 😂😂😂
اگر روزی داستانم را نقل کردی بگو :
بی کس بود اما کسی رو بی کس نکرد...
تنها بود اما کسی رو تنها نذاشت...
دلشکسته بود اما دل کسی رو نشکست...
کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد...
و شاید بد بود ولی برای کسی بد نخواست...
زمانی که دانشجو بودم زود میرفتم برای اینکه نزدیک تخته ومیز استاد باشم تا هم خوب متوجه درس بشم و هم بتونم خوب تخته رو ببینم صندلی بگیرم تا مجبور به رفتن ته کلاس نباشم .
با یه مشقت وسختی میرفتم ته کلاس ویه صندلی صاف وصوف بدون خرابی و تمیز بلند میکردم وازبین صندلی ها عبور میدادم میاوردم و میذاشتم و
کیفمو میذاشتم روش وبه محض اینکه ده دقیقه میرفتم بیرون کنار بچه ها تا استاد بیاد وقتی میومدم تو تا دخترا کیفمو شوت کردن این سمت کلاس اونم رو یه صندلی قراضه و نا هموار و خودشون نشستن سمت استاد :/
یعنی کاردم بزدن خونم در نمیومد یعنی دلم میخواست اون شخصو که نشسته جای من همراه با کیفش از پنجره پرت کنم بیرون !
هیچی دیگه باید تا آخر کلاس روی اون صندلی نا هموار سر می کردم :/
این وضعیت تا آخر ترم پابرجا بود نمیدونم چرا این همه این اتفاق میفتاد درس نمیگرفتم و سرجام نمینشستم . البته گاهی وقتا هم همونجا مینشستم
و کلی دلم خوش بود که سرجام نشستم .
میگن واسه هر مردی شب عروسیش یه شب پر از استرس وفشاره ، در کل شبی پر از سختی هست براش . حالا من دارم فکر میکنم یعنی برای منم
همینطوره ؟ اگه اینطوره با این شناختی که از خودم دارم قطعا پس میفتم ! نمیدونم شاید بی خیال باشم و به استرسا توجه نکنم و بگم بیخیال بذار
اصلا غذا کم بیاد به درک :دی شایدم نه بگم کم نمیاد فوقش کم اومد سریع میپریم چند دست غذا میخریم ومیاریم .یا اصلا غذا خوب شده ؟ خوب نشده ؟
بعد بگم حالا خوب شده یا نشده همینه که هست هتل شیش ستاره که نیست یه جشن عروسیه ؟
نمیدونم ولی نه اینقدرام بی خیال وبی فکر نیستم دوست دارم عروسیم خوب برگذار بشه و به مهمونام خوش بگذره نه غذا کم بیاد نه کسی از غذا خوشش نیاد بلکه به نحو احسنت برگذار بشه بدون هیچ مشکلی .
باید یه برنامه ریزی درست حسابی وخوب کرد .برنامه ای که مو لای درزش نره . باید برم و از دامادای دیگه مشورت بگیرم سوال بپرسم که مبادا به مشکلی بر بخورم . آره درستش همینه :)
توکل به خدا .
از الان دارم فکر میکنم که آیا میتونم پدر خوبی برای بچه هام بشم یانه ؟ باخودم فکر میکنم که چطور بچه هامو تربیت کنم چطوری بهشون یاد بدم که
چطوری از پس مشکلاتشون بر بیان .چیکار کنم که وقتی یه راهی رو اشتباه رفتن یه کاری رو اشتباه کردن همراه با تنبیه نباشه که اونا از من فراری باشن یا از من مخفی کاری کن فکر کنند من دشمنشونم با مخفی کاری خودشونو تو دردسر نندازن .و بعد از انجام اون کار پشیمونی براشون به بار نیاد.
فکر میکنم به اینکه نکنه عادات بد منو به ارث ببرن .اینکه با این شدت استرسی که در من وجود داره فردا روز در مواقع حساس و پر استرس با این شدت استرسم چطوری مراقب وپشتیبان اونا باشم خودم که اینقدر استرس میگیرم چطور اونارو به آرامش دعوت کنم . فوق العاده نگران اون روزم .
توکل به خدا
سلامممممممممممممممم
امیدوارم حال دلتون خوب باشه ودر سلامتی کامل به سر ببرید دوستان خوبم .
دوستان به هیچ وجه به خودتون استرس راه ندید و توکلتون به خدا باشه ان شاالله که به زودی این بیماری ریشه کن بشه.