رفته بودم خونه ی یکی از رفقا که تازه بابا شده بود خلاصه وسط گفتگو بودیم که بچه خرابکاری کرد  waiting

هیچی دیگه در نبود مادر پدر (رفیق بنده) مجبور شد خودش دست به کار شه d'oh

دیگه اینکه منم مجبور شده کمکش کنم waiting وپوشک بچه رو باز کردیم I don't want to see هلاک شدیم straight face

با بدبختی تمیز کردیم توی اون لحظه اینقدر بچه هه ناز شده بود من طبق تصویری که مشاهده می نمایید بچه رو به صورتم نزدیک کردم  وبعدش 


worried .