سلام بر حسین (ع)
دیدم مادرم داره آش درست میکنه
سوال کردم :
مادر...آش چی می پزی؟
گفت:
آش پشت پا
گفتم :
از ما کسی مسافرت نمی ره.. گفت:
حسین (ع )امشب از مدینه به سمت کربلا راه می افته گفتم:
چرا تو؟
گفت:
آخه حسین(ع) مادر نداره...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
دوست داشتی کپی کن تا بقیه هم سلامی بدن به امام غریبمون
السلام علیک یا اباعبداله الحسین (ع).
خواستم یه پست ترسناک درمورد جن بذارم براتون ترسیدم شب خوابتون نبره برای همین منصرف شدم .:دی
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
دختری در کابل کتاب می فروخت ومعشوقه اش را دید که به سویش میاید ،در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود.
به معشوقه اش گفت:
آیا به خاطر گرفتن کتابی که نامش "آیا پدر در خانه هست " ازشکسبرس نویسنده ء آلمانی ،آمده یی؟
پسر گفت : نخیر !من به خاطر گرفتن کتابی به اسم "کجا باید ببینمت "از توماس هرنانیز نویسنده انگلیسی ،آمده ام .
دختر در پاسخ گفت : آن کتاب را ندارم ،اما می توانی کتابی به نام " زیر درخت عم " از نویسنده ء آمریکایی ،باتریس اولفر را بگیری .
پسر گفت : خوب است واما آیا می توانی فردا کتاب " بعد از 5 دقیقه با همراهت تماس می گیرم "از نویسنده ء بلژیکی ،جون برنار را بیاوری ؟
بعد از آن ...
پدر گفت : این کتاب ها زیاد است ،آیا همه اش را مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت : بلی پدر ،او خواننده ای باهوش و کوشا است .
پدر گفت : خوب است دختر دوست داشتنی ام ،فهمیدم ولکن او باید کتاب " من کودن نیستم ،همه چیز را فهمیدم " از نویسنده ء هلندی فرانک مرتینیز
را نیز بخواند .
وهمچنان تودخترکم !باید کتابی را که برایت گرفته ام و امروز در سر میز آنرا خواهی یافت ،به نام " فردا به عروسی با پسر عمویت آماده شو" از
نویسنده ء روسی ،موریس هنری است ،بخوانی . :دیییییییییییییییییییی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
گاهی وقتها لازمه آدم خودش به خودش اهمییت بده وبه خودش توجه کنه .
بهترین غذایی رو که دوست داره ومورد علاقشه تهیه کنه وبعد یه دوش بگیره قشنگترین وبهترین لباسشو بپوشه ادکلن خوشبوش رو بزنه میز رو
قشنگ بچینه سفره رو پهن کنه یه موسیقی ملایم بذاره وبعد با آرامش غذا رو میل کنه ولذت ببره در کمال آرامش .
اه چقــدر لاغری !!! تو چرا انقــدر چاقی !!!
قدشو چه کوتولست !!! انقدر درازه یاد نردبون میوفــتم!!!
وااا هیکلش همش آمپوله…چه تن لشی داری پاشو یه باشگاه برو !!!
نیگا چجوری حجاب کرده دختره ی اُمل..
اینو…چه بی حجابه دختره ی خراب !…
خلاصــه
این جماعــت از هر چیزی برای مسخره کردن شما استفاده می کنن…!
اینا همونایی هستن که چیزی برای برتــری خودشون ندارن و میخوان با مسخره کردن و
گذاشتن عیــب روی دیگران خودشون رو مورد توجه قرار بدن !!!
در یک کلام عقده و کمبود دارن…!!!
پس…
برای خودت زندگی کن نه برای مردم..
از اون چیزی که هستــی نهایت لذت رو ببر…
مطمئن باش یکی الان آرزوشه که جای تو باشه…
دنیای کودکی ام سرشار از طنین دل انگیز توست ، تمام خاطرات کودکی ام را خط به خط با نام تو نوشته امو همیشه تورا می ستایم.
مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که
تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد
و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،
مادرم تو را عاشقانه دوست دارم
و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم