هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه ی تقدیر می شود گاهی
مبر زموی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان زحادثه ای پیرمی شود گاهی
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه ی تقدیر می شود گاهی
مبر زموی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان زحادثه ای پیرمی شود گاهی
یعنی همه ی قسمتهای خدمت یه طرف پست دادنش یه طرف .
بدترین وسخت ترین قسمت خدمت همین پست دادن هست یعنی آدم پیر میشه :/
استرس اینکه پستت کجاست پاسبخشی یا نه پاس چندی پستی ها کیا هستن چطور هستن و بد خوابیش تو پادگان موندن و.... یعنی داغون
داغون میشه آدم :/
آقا بچه های ژاپنی تو ذهنشون چی میگذره بچه های ایرونی چی ؟( حالا غرب و هیچی با غرب مقایسه نمیکنم با یکی از همین کشورهای آسیایی
مقایسه میکنم .)
واقعا جای تاسف داره ژاپنی ها بچشون رو از کودکی طوری تربیت میکنن که از همون بچگی اهل فن وآینده نگر باشن و طراحی و آشنا به کلی
فن و فنون باشن اون وقت بچه های ما از بچگی تو فکر چی هستن . تو فکر عشق و عاشقی وشکست عشقی . از عکس پروفایلها و پستهاشون
داد میزنن . و فقط وفقط میخوان بچه هاشون دکتر ومهندس بشن . آخه چرا؟o_O
ما هیچ گاه هم دیگر را به تأمل نمی نگریم ،
زیرا مجال نیست!
این گونه است که عزیز ترین کسانمان را در چشم به هم زدنی ،
به حوصله ی زمان ، از یاد می بریم
سپیده که سر بزند
در این بیشه زار خزان زده
شاید گلی بروید
مانند گلی که در بهار روییده
پس به نام زندگی
الهی! در شگفتم
از آنکه کوه را می شکافد
تا به معدن جواهر دست یابد، ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد
سپاس خدایی را که بسیار مهربان و بسیار بخشاینده و نزدیکترین کس به من حتی از خودم است
خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن، تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم، و درهایی که به رویم میبندی، به اصرار نگشایم
به جهان چشم گشودن در دست ما نیست
و از آن چشم بستن هم در دست ما نیست
ولی به جهان با چشم باز، نگریستن چرا …