السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

۲۴ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

شاید برای شما هم اتفاق بیفتد :دی

تصور کنید رفتید تو بانک هنگام نشستن شلوارتون پاره بشه :دی


تو دانشگاه باشی یه قدم بلند برداری شلوارت پاره بشه :دی


تصور کن تو دانشگاه رفتی پشت تابلو یهو ماژیک یا خودکارت بیفته خم بشی برداری شلورات پاره بشه :دی


تصور کن وسط خیابون خم بشی چیزی برداری شلوارت پاره بشه :دی


نخند فاجعست خو پای آبرو وحیثت وسطه .


راستی توی اینجور موقعیتا چیکار میشه کرد؟ چطور باس جمع و جورش کرد؟ اصلا میشه ؟ چطور باس راه بریم :دی


خخخخ نظرتونو بگید :دی

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

سیب زمینی سرخ کرده

دارم سیب زمینی سرخ کرده با سس میخورم ،اصلا دلتونم نخواد :دی
۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووک

کُزت اگه میدونست تا دخترای ایرانی دو تا استکان میشورن میگن:
“یک کزت هستم”

همون موقع جلوی خانواده تناردیه خودسوزی میکرد!:دی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ




عاغاااا

یه رفیق دارم خونشون روبروی تالاره

هر شب میره وسط مجلس میرقصه

خونواده داماد فکر میکنن فامیل عروسه

خونواده عروس فکر میکنن فامیل داماده

.

.

.

دو تا پنجاهی شاباش میگیره

شامشم میخوره میاد خونه

آماده میشه برا شب بعد

ماهی 3 ملیون درامد

هی بگید کار نیست



پیر زنی رفت داروخانه تا برای درد مفاصلش دارو بخره. . .

.

.

صندوق دار داروخانه بهش گفت:

خوشکل خانم امر بفرمایید...

پیزنه فوری کمرشو راست کرد گفت:

رژ لب میخواستم عزیزم....

این است قدرت کلمات


از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه می گم چقدر شد؟ می گه 2000 تومن
می گم همش دو قدم راهه 2000 تومن!
می گه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه!



دیروز رفتم میوه فروشی، 5 هزار تومن دادم به میوه فروشه گفتم:

گوجه سبز بده!

کف دستش یه گوجه سبز بود بهم تعارف کرد

منم برداشتم انداختم بالا و در یه حرکت قورتش دادم

گفتم :خوبه؛ پوست نازکم هست!

چند لحظه گذشت

میوه فروشه گفت:چیزه دیگه ای هم میخواستید؟

گفتم :آره دیگه؛ 5 تومن گوجه سبز

گفت :همون بود که خوردیش

هیچی دیگه...

منو میگی الان بغض گلومو گرفته که چرا بیشتر مزش نکردم؟

چرا نمک نزدم؟

چرا گوشه لپم نگهش نداشتم؟

آخه چرا سریع قورتش دادم؟

آخه چرا؟

صدای خرچ خرچشم حتی نشنیدم خاک تو سرم

خداااااااااا..



دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه

رفتم یه گل چیدم و دادم دستش

پرسید:ماله منه؟

گفتم بله

یه لبخند گوشه ی لبش نشست

بعد رفتم به باغبون گفتم:اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه!

باغبون هم با بیل افتاد دنبالش

پس چی!!!

فکر کردی من اهل این جلف بازیام؟؟

فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدووه


منبع: نمناک.

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام

برای رویاهایت مبارزه کن



زندگی پر از زیبایی است، به آن توجه کن
به زنبور عسل، به کودک کوچک و چهره های خندان دقت کن
باران را نفس بکش و باد را احساس کن
زندگی ات را زندگی کن و برای رویاهایت مبارزه کن



منبع : کوکا

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام