السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

۲۴ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

داستانک

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزمسیرمحل کارم راتاخانه پیاده طی کردم تاراجب موضوعی که رئیس امروزگفت فکرکنم،واقعیتش یکم سخت اینجورکه رئیس  میخواست فکرکن 6ساعت بایدبیشترازهرروزمیموندیم باورش برام خیلی سخت بود

هروزمنتظربودم تاساعت کاریم تمام بشه زودبه خانه برم ودخترشیرین زبونم عسل وببینم ،حالاباید6ساعت دیرتربه خانه میرفتم واین برام خیلی

زجرآوربود.دراین صورت وقتی به خانه میرسیدم که عسل باباخواب بود.

حالا بایدچیکارکنم تحملش برام خیلی سخته؟درهمین افکاربودم که موبایلم

زنگ خورد،گوشی روبرداشتم دخترم عسل بودکه بازباشیرین زبونیش منوبه وجدآوردوکلا ازموضوعی که امروزبرام اتفاق افتاده بودفاصله گرفتم .

باخودم گفتم هرچه سریعتربه خانه برم وبادخترکم بازی کنم وبه راه افتادم.

صبح که ازخواب بیدارشدم تصمیم گرفتم دخترم وباخودم هرروزبه

اداره ببرم رئیس که ازمامیخوادکه تاآن موقع دراداره بمونیم بایداین درخواست ماروهم (یعنی فعلامنو)بپذیره درغیراین صورت بایدقید بهترین کارمندشویعنی منوبایدبزنه .دیشب تاصبح به این موضوع فکر

کردم وبه این نتیجه رسیدم .به این ترتیب میتونستم تمام مدت بادخترم باشم

وقتی که به اداره رسیدم همکاران وقتی تصمیم منوشنیدن خیلی تعجب کردند ولی خیلی زودمنودرک کردن وبامن هم عقیده شدند.

باتلاش فراوان وسختی بسیاررئیسوراضی کردم ،حالافقط میموندهمسرم که اونم قابل حل بودبه این ترتیب من یک روزدرمیان بادخترم به محل کارم میرفتم.(رئیس بایکروزدرمیان موافقت کرد.)

پایان

زمستان سال1390

12/11/1390




۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

رمان میلیاردرمعروف قسمت دوم

اتاق دردونه دوساعت بعد:

گرجی پور:سارا بلندشو ساعت 10شده.

سارا:یه غلتی زدو همین که چشمش به ساعت افتاد با عجله بلند شدو دهنشو با آستین لباسش پاک کردو

گفت چرا ....

که جناب گرچی پور نذاشت حرفشو کامل بزنه وبا عصبانیت گفت بادستمال پاک کن نه با آستینت نگاش کن دختر

گنده انگار بچه های سه ماهه (باحرص بخونید)

دردونه که از حرف پدرش دلش شکسته بود سریع اشک گلوله گلوله از چشماش سرازیر شد وبغضی گلوشو

گرفت و گفت پاپا .

گرجی پور که حسابی از دست دردونش حرصش گرفته بود اداشو بیرون آورد گفت پاپا.

با این حرف گرجی پوردردونه هق هقش بیشتر شدو با غیظ گفت مدرسم دیر شد چرا بیدارم نکردید ؟باعجله دنبال

جورابش گشت و گفت کو جورابم ؟

گرجی پور گفت تو جیبم ؟

دردونه :بابا(باگریه)

بعد که جورابشو کنار تختش دید خم شد واونارو برداشت پوشید گفت کو مقنعم ؟

گرجی پور:تو یخچال (باحرص)

دردونه :بابا (باگریه)

گرجی پورباز اداشو در آوردو گفت بابا وادامه  داد که زحمت نکشید شما از مدرسه اخراج شدید حکمش صبح

علی الطلوع رسید خیالتون راحت شد همینو

میخواستید نه الانم پاشو نمیخواد برای من فیلم بیای که خیلی مشتاق مدرسه ای وناراحتی که مدرست دیر

شده ؟

دردونه که هق هقش بیشتر شده بود باشدت گریه میکرد که شادی خانم اومد تو اتاق گفت چه خبرته مرد صدات

خونه رو برداشته هفت تا خونه اونورتر هم

صدات میاد وقتی چشمش به دردونش افتاد گفت چی شده  دخملم چرا گریه میکنی ؟

دردونم که مامانشو دید خودشو برای مامانش لوس کرد و به گریش افزودو گفت مامی وپرید بغل مامانش .

گرجی پور که نظاره گر رفتار بچه گانه دخترش بود گفت (باحرص)ولش کن دختر گنده خجالت نمیکشه  رفتارش

مثل دختر بچه هاست  همین کارارو میکنی

لوس میشه زن ؟ووقتی دید دردونه پرید بغل مامانش گفت بیا پایین خرس گنده ؟بغلش نکن زن پررو میشه .

دردونه گفت مامی میبینی پا پی دعوام میتنه ؟

گرجی پور که از اینطور حرف زدن دخترش خندش گرفته بود به زور جلو خودشو گرفته بود گفت خجالت بکش دختر ا

ین چه طرز صحبت کردنه ؟

شادی خانم که بغض و گریه ی دخترشو دیده بودگفت ولش کن بابات از چیز دیگه ای ناراحته میخواد خودشو تخلیه

کنه بهونه ای پیدا نکرده به تو گیر داده

بیا بریم صبحونه بدم بخوری دخمل خوشگلم .

دردونه روشو کرد سمت باباش وشکلکی براش بیرون آورد وسرشو گذاشت روشونه های مامانش ودماغشو با لباس

مامانش پاک کرد .

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

چرا چنین کاری می کنند برای من واقعا سواله؟

چرا بعضی خانم ها یا دخترا با اینکه میدونن طرف زن داره باز با اون شخص ازدواج میکنن؟برای من واقعا سواله؟آیا احساس اون زن رو درک نمیکنن؟اصلا فکر نمیکنن یه روزی هم همین بلا سر خودشون بیاد؟احساس و عاطفش کجا رفته؟آیا به بچه های و همسر اون فرد فکر میکنه که ممکنه چه به روزش بیاد؟

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

رمان میلیاردر معروف قسمت اول

ساعت 8صبح اتاق دردونه میلیاردرمعروف:

سارا دختر یه دونه ودردونه میلیاردرمعروف آقای گرجی پور طبق معمول همیشه در خوابی ناز به سرمیبرد وانگار نه انگار که کلاس ودرس دارد

تابه حال به علت غیبتهای بی جهت وی بارها از مدرسه اخراج گردیده است نامبرده 3مدرسه تعویض کرده است .یعنی 3مدرسه عذر نامبرده را

خواسته اند لااقل دردونه یه دونه جناب گرجی پور درس خوان هم نیست که به دلیل درس خوان بودن وی اورا نگه دارند .حتی پولهای پدر وی

هم نتوانست از اخراج او جلوگیری به عمل آورد.

سارا طاق باز روی تخت خواب به خوابی عمیق فرو رفته است درحالی که آب دهانش از بین لبهایش جاری است و متکای وی را حسابی خیس کرده

گویی لیوان آب را روی ان خالی کرده اند .دردونه جناب گرجی برعکس دختران همسن وسال خود از لباسهای تنگ وچسبان بی زار است وشاید

تنها نکته مثبت درمورد وی همین مورد باشد وهمین بسی جای شکر دارد طبق عادت همیشگی پیراهن بسیار گشادی بر تن داشت که اندام او در این

پیراهن گم شده بود به طوری که اگر سراو مخفی باشد فکر میکنی پیراهنی بر روی تخت افتاده است ویه دامن بسیار بلند وگشاد .دستهایش رانیز

طبق عادت همیشگی اش بهسان وزنه برداران که وزنه میزنندبه سمت بالاوروی متکایش انداخته بود .

چهره بسیار زیبایی وجذابی داشت چشمهای درشت وعسلی ابروهایی کم پشت به گونه ای که فکر میکنند دست زده است دماغی  باریک ولبهای

موزونی داشت برعکس پدرومادرش که چهره ی زشت وکریهی داشتند .

آقای گرجی پور به عادت همیشگی اش مشغول رسیدگی به گلدان ها وگلهایش بود وهمسرش شادی خانم پشت تلفن مشغول غیبت کردن بود !

برعکس دیگر پولداران دیگر خانواده گرجی خدمتکاری نداشتند واز داشتن خدمتکار بی زار بودند.

جناب گرجی پور که مشغول رسیدگی به گلدانهای عزیزش بود زیرلب آوازی زمزمه میکرد که صدای بلند گوشی موبایلش اورا از حال خود خارج

کرد .

به سمت گوشی خود رفت وجواب داد :الو بله بفرمایید

مدیر مدرسه دردونه گرجی پور:الو سلام محسنی هستم مدیر مدرسه سارا.

جناب گرجی پور:اوه بله سلام خانم محسنی احوال شما .

امروز هفتمین هفتست که دخترتون به مدرسه نمیادومن مجبورم عذرش رو بخوام

گرجی پور:اوه خانم محسنی حالا چرا اینقدر سختگیر اخراج واسه چی یه تعهدی ،جریمه ای چیزی اخراج چرا؟

جناب گرجی پور کار دختر شما ازتعهد جریمه گذشته میگم هفت هفتست اصلا نیومده .

لطفا بیاید پرونده اش رو ببرید ما درحق دختر شما خیلی لطف کردیم تا الان هم اخراجش نکرده بودیم .

گرجی پور:بله بله حق باشماست من از شما عذر میخوام الساعه خدمت میرسم برای بردن پروندش .

جناب گرجی پور که خون خونش را میخورد با عصبانیت به سمت خانمش رفت و گفت :فکر کنم دخترمون باید دیگه قید درسشو بزنه این چهارمین

مدرسه ای بود که اخراجش کردن دیگه آوازش تو کل منطقه پیچیده هیچ مدرسه ای قبولش نمیکنه هرجا که میری میگن همونی نیست که غیبتش

زیاده ؟

شادی خانم :گوشی شوکت خانم .چی اخراجش کردن؟وا!واسه چی؟

جناب گرجی پور با حرص فراوان گفت:واسه غیبت ظاهرا مادر ودختر دستی تمام در غیبت دارن دختر غیبت از

مدرسه ومادر غیبت از فامیل.

شادی خانم: وا!

خوب حالا چیکار کنیم اینطوری که دخترمون از تحصیل عقب میفته بچه های فامیل از اون جلو میزنن

جناب گرجی پور:نه که حالا خیلی هم درس بلدن وباسواد تشریف دارن توی مدت تحصیلشون غیبتشون بیشتر از

حضورشون بوده .

وای من دیگه دارم دق میکنم از دست این دختره .




۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

میلاد حضرت معصومه (س) وروز دختر مبارک.

روز عزیزای دل بابا
ناموس داداشا
هووی مامانا
دخی منگولا
جینگول مینگولا
روز دختر خوشگلا مبارک




عرضی ندارم بانو
فقط یادت باشد امروز که دختری
در آینده مادر دختر دیگری هستی
و روزی می‌آید که مادر بزرگ می‌شوی
پس جدا از همه ناپاکی‌ها، تو پاک بمان!
روز دختر مبارک






دختر چیست؟
موجودی است که فقط شیطونی‌اش به یه دنیا می‌ارزه
روز دختر مبارک




من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم
میان این همه گل‌های عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم
روز دختر مبارک


دخترا روزتون مبارک.


خوب حالا بریم سراغ هدیه تون



دیگه بپذیرید :دی هدیه ای بهتر از این پیدا نکردم بهتون میاد صورتی وگلدار هم هست :دی حالا دیگه با خیال راحت کوزت شید :دی


خخخخخخخ 😂😂😂


۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام

عنوان از شما


 عنوان این پست رو شما بگید؟

اکثر شغلهایی که وجود داره علاوه بر بعد شغلی که داره یه بعد اون به منظور رفاه حال مردم  هم داره اما

متاسفانه اون بعد رفاه حال مردم  نادیده گرفته میشه وفقط هدف شده کسب سود منفعت خودشخص

مثلا همین وسائل نقلیه عمومی رو .حالا شهرهای بزرگ خوبه خط بندی هستند ول شهرهای کوچک نه

هرکی هرمسیر بخواد میره دیگه بقیه هم هیچ حالا این به کنار اون مسیری هم که نمیره  به مشتریش

میگه اگه فلان قیمت بدی میبرم خداییش این انصافه که تاکسی دار که بیشترین وظیفش رفاه حال مردمه

اینطوری رفتار کنه؟ بعضی از مسیر ها هم که باهم شوروقول میکنند ویه قیمت گزاف میگیرن که بازهم

انصاف نیست .اگه یه بنده خدا برای  تاکسی وایستاد  وتاکسی اونو نبرد اتوبوس هم که نزدیکه وداره میاد ومیبینه

این شخص برای تاکسی ایستاده وتاکسی نبرده وحالا میاد سوار اتوبوس شه راننده اتوبوس اون شخص رو

سوار نمیکنه به جریمه اینکه میخواسته سوار تاکسی شه به نظر شما این انصافه؟(توشهرهای بزرگ

سوار وپیاده شدن فقط درایستگاه هست اما شهرهای کوچک در غیر ایستگاه هم سوار وپیاده میشند)

دیده شده  به بهانه نبود پول خرد از دادن بقیه پول مشتری سرباز میزنن البته باعرض خواستن پوزشش حالا

خدامیدونه این راننده دروغ میگه که پول خرد نداره یاواقعا پول خرد نداره .بعضی وقتها هم یه نفر تاکسی برای فلان

مسیر میگیره بعد در طی مسیر راننده یه مشتری دربستی میخوره بهش واون مشتری که خواسته

فلان مسیر بره رو بین راه یادرمسیری که منتهی میشه به مسیرش پیاده میکنه ومیگه نه من گفتم همین جا

پیاده میکنم یا نه فلان مسیری که شما گفتی نمیرم و همینجا پیاده میکنم بازم به نظر شما درسته که به خاطر

یه هزینه بیشتر بامشتری این فتار بشه به دروغ؟در حالی که  حق بااون مشتری هست که اول سوار شده؟

حداقل میتونست اول مشتری که اول سوار شده برسونه بعد مشتری دربستی.اما اینم بگم که بعضی از راننده

های تاکسی ها خیلی بانصاف باعدالت هستند.حتی بعضی از راننده ها هستند که هزینه وسیله ای که همراه

داره طرف رو ازاون مسافر میگیرن اما افراد خوش انصاف نه .

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

آموزش تهیه کشک خوشمزه وترش سنتی

مواد لازم:

1عددطناب

2جورابی که 365روز شسته نشده باشه

3.مایع کشک

طرز تهیه:

مایع کشک را در جوراب ریخته ودرب آن را بابند بسته وبه طناب آویزان کرده یابه بند رخت تا خوب جابیافتدو ترش

مزه شده وبوی عطر جوراب در آن نفوذ کند وخوش طعم و خوش عطر وخوش بو شود خخخخخ بعد از چندساعت

کشک شما آماده مصرف میباشد خوش طعم خوش عطر وخوش مزه خخخخخخخ



الفراررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر :)))))))))

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام

تست ازدواج

اگر به سوالات زیر پاسخ درست بدهید یعنی شما درک صحیحی از مراسم ازدواج و حواشی آن دارید و می‏توانید برای مزدوج شدن اقدام کنید:

 

1- چرا زن‏ها مهریه می‏گیرند و مردها مهریه می‏دهند؟
الف- چون عدالت رعایت شود!
ب- ای آقا! حالا کی داده کی گرفته؟
ج- مهم عشق و علاقه است!
د- چون آقای داماد دست از پا خطانکنه

 

2- به هدیه خانواده عروس به اطرافیان داماد چه می‏گویند؟
الف- خلعتی
ب- جارخته
ج- جارفته
د- چیزی نمی گویند

 

3- خانواده عروس در شب حنابندان در جواب شعر «حنا حنا آوردیم، دختر تونو بردیم» چه می‏کنند؟
الف- می‏گویند «حنا حنا ارزونیتون، دختر نمی‏دیم بهتون» یعنی کلا همه ملت سر کارند.
ب- زبان درازی می‏کنند.
ج- می‏گویند «نوش جونتون» و یا «کاشکی زودتر می بردین»

 

4- از بیت «امشب چه شبیست شب مراد است امشب... بادابادا مبارک بادا» چه نتیجه‏ای می‏گیریم؟
الف- اسم داماد «مراد» است.
ب- مبارک باید بدود.
ج- شنیدن این شعر برای بچه‏ها مناسب نیست.
د- عروسی تمام شده ؛ به خانه تان بروید.

 

5- چرا به هدیه سر عقد داماد به عروس «زیر لفظی» می‏گویند؟
الف- «چون زیر میزی» نمی‏شود بگویند.
ب- چون «عروس گول زنک» نمی‏شود بگویند.
ج- چون کادو را زیر زبان عروس می‏گذارند.

 

6- به فاز سوم پروژه ازدواج، که قبل از عقد و بعد از بعله برون برگزار می‏شود، چه می‏گویند؟
الف- مادر زن سلام
ب- مادر زن بای بای
ج- خرید عروسی
د- خرج و مهر برون!

 

7- در بیت «باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود» چه چیزی باید باز شود؟
الف- تمام کمد ها و کابینت های منزل عروس
ب- کادوهای فامیل
ج- بخت دخترهای فامیل که همین شعر را دارند جیغ می‏زنند!

 

8- جای خالی را پر کنید و برداشت خود را از این شعر بگویید: «چرا ... ندادین؟ کنار دریا ندادین؟»
الف- قلیون، داماد معتاد بوده
ب- ویلا، ماشاالله رو که رو نیست!
ج- اس ام اس، مهمان‏ها سر زده از شمال اومدن

 

9- پدر عروس شب عروسی جلوی در تالار چه کار می‏کند؟
الف- بشکن می‏زند.
ب- شاباش جمع می‏کند.
ج- مراقب است داماد فرار نکند.

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام

آرزو میکنم


آرزو می‌کنم
‎کتاب‌ های خوب بخوانی
‎آهنگ‌ های خوب گوش کنی
‎عطرهای خوب ببویی
‎با آدم‌ های خوب حرف بزنی
‎و فراموش نکنی
‎که هیچ وقت دیر نیست
‎بودن چیزی که دوست داری باشی



منبع:کوکا

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بی نام

آخ چرا کردم چرا دادم پیام سوختم بیچاره را زین گفت و خام

الکی مثلا من اون بازرگانم :دی😂😂😂

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام