السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین (ع)» ثبت شده است

کتابی که از اصحاب امام حسین (ع) می‌گوید

کتاب «اصحاب امام حسین (ع)» شرح حال و نحوه شهادت یاران امام حسین (ع) را روایت می‌کند. این کتاب از سوی نشر امام هادی (ع) راهی بازار شده است. در این کتاب سعی شده تا با ذکر نام و بررسی اجمالی از زندگی شخصی و مبارزاتی هرکدام از رزمندگان کربلا (بر اساس حروف الفبای فارسی، به غیر از وجود گرامی امام حسین و حضرت عباس (ع)) به روش پیوستن آن‌ها به نهضت امام حسین (ع) هم اشاره کند.

همچنین در مباحث سعی شده تا آماری نسبتا دقیق از شهدای کربلا ارائه شود؛ هرچند بررسی روایات موجود، آمار دقیق در اختیار انسان قرار نمی‌دهد. گذشته از این موضوع، دو ویژگی هاشمی و غیر هاشمی بودن، کتاب را به دو بخش تقسیم کرده تا شهدای هاشمی در نیمه نخست و رزمندگان شهید غیر هاشمی در نیمه دیگر کتاب معرفی شوند.

مقدمه کتاب شامل تولد، نام و نسب حضرت، علاقه پیامبر به امام حسین علیه السلام، رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، روح مبارزه از دوران کودکی زمان حکومت امیرالمومنین علیه السلام، وقایع زمان خلفا در زمان برادر، پس از شهادت برادر، پس از مرگ معاویه، حرکت به سوی مکه، علت قیام از زبان آن حضرت، آغاز کننده جنگ نباشیم، غروب تاسوعا- برداشتن بیعت، شب عاشورا، صبح عاشورا، شروع جنگ، نماز ظهر عاشورا، شهادت اهل بیت و وداع امام است.

شهدای هاشمی، این بخش به معرفی بیست نفر از شهدای هاشمی حاضر در واقعه خونین کربلا می‌پردازد که شامل افرادی مانند حضرت ابوالفضل (ع)، جعفربن عقیل، جعفربن علی، عون، علی اکبر، علی اصغر، قاسم، عبدالله و ... است.

شهدای غیرهاشمی، صد و هفده نفر از جمله  جون، بریر، حبیب بن مظاهر، حر، زهیر، مسلم بن عوسجه و...، و شهیدانی استکه در بخش شهدای غیر هاشمی از چگونگی پیوستن به سیدالشهداء علیه السلام و نحوه شهادت آنان، سخن به میان آمده است.

ضمائم، در این بخش به معرفی چهار شخصیت بزرگ و بزرگوار که در شناخت و یاری فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسیر قیام، از هیچ گونه کمکی دریغ نکردند می‌پردازد. افرادی که اگر چه نام آنان در لیست شهدای کربلا نیست، اما به یقین جزء شهدای مدافع حریم ولایت اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده است. مسلم بن عقیل، هانی بن عروه، قیس بن مسهر صیداوی و عبدالله بن یقطر الحمیری افرادی هستند که در بخش ضمائم این کتاب، به معرفی و نحوه شهادت آنان اشاره شده است.

 

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بی نام

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 آشنایی با رویداد‌های پیش از واقعه کربلا می‌تواند بسیاری از سؤالات و ابهامات ما درباره قیام عاشورا را پاسخ بدهد. دلایل سکوت ظاهری امام حسین علیه السلام در زمان حکومت معاویه، پایبند ماندن به بیعتی که امام حسن علیه السلام بسته بود، خارج شدن آن حضرت از مدینه و رفتن به مکه، فرستادن جناب مسلم بن عقیل به سمت کوفه و مسائلی از این دست از رویداد‌های قبل از واقعه جان‌سوز کربلا و از عوامل زمینه‌ساز آن هستند که آشنایی با آن نیازمند مرور بخشی از تاریخ اسلام است.

خبرگزاری ما در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام حمید مظاهری استاد و محقق اسلامی، انجام داده به بررسی اوضاع و رویداد‌های قبل از واقعه عاشورا تا خروج امام حسین علیه السلام از مکه و حرکت به سمت کوفه پرداخته است. آن طور که این کارشناس تاریخی توضیح می‌دهد، وقتی خبر مرگ معاویه منتشر شد، عده‌ای دوستداران امام علی علیه السلام در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و نامه‌ای برای امام حسین علیه السلام نوشتند که طی آن از امام درخواست کردند تا به کوفه که آن زمان مرکز حکومت اسلامی بود، بیایند.

 

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 

البته تنها این نامه نبود که برای امام فرستاده می‌شد. مردم کوفه نامه‌های زیادی می‌نوشتند و مدام پیک‌هایی به سوی امام حسین علیه السلام می‌فرستادند و از آن حضرت درخواست می‌کردند که هر چه زودتر به کوفه وارد شوند. آن حضرت در جواب نامه‌های مردم کوفه، نامه‌ای نوشته و پسرعموی خود جناب مسلم بن عقیل را فرستادند تا از اوضاع کوفه و شرایط و رویکرد مردم آنجا گزارشی بدهد تا اگر درخواست‌های مردم و اظهار نیاز آن‌ها به حضور امام قطعی است و حقیقت دارد، ایشان به سمت کوفه حرکت کنند.

 

دلیل سکوت ظاهری امام حسین (ع) در دوران حکومت معاویه چه بود؟

 

 

آن زمان نعمان بن بشیر والی کوفه بود که او بر جناب مسلم سخت نگرفت. همین رویکرد او موجب شد تعدادی از هواداران بنی‌امیه برای یزید نامه‌ای نوشته و به او گزارش دادند که نعمان بن بشیر فردی ضعیف و سست است و مردم در حال بیعت با فرستاده امام حسین علیه السلام هستند. به همین علت بود که یزید، نعمان بن بشیر را از حکومت کوفه برکنار کرده و به جای او عبیدالله بن زیاد را که آن موقع والی بصره بود با حفظ منصب، حاکم کوفه کرد و به او دستور داد که جناب مسلم را تعقیب کرده تا یا از شهر بیرون برود یا او را به قتل برسانند.

 

دلایل سکوت ظاهری امام در دوران حکومت معاویه

چرا امام حسین علیه السلام در دوران معاویه ملعون، مخالفت و قیام نکردند؟

در بعضی از مطالب این طور نوشته شده که امام حسین علیه السلام از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه رضایت نداشته، اما به احترام که ایشان برادر بزرگ‌تر بوده‌اند، اعتراضی نکردند! این مطلب با موضوع امامت تطابق ندارد و از اساس غلط است. چون بر اساس اعتقادات شیعی امام مفترض الطاعه است و گفتار و اعمال او بر طبق اراده الهی و مصلحت امت است.

به بیان دیگر امام حسن علیه السلام که امام معصوم است، از هر نوع خطا به دور است و به همین علت مستوجب اعتراض نیست که کسی در برابر ایشان اعتراضی کند و امام حسین علیه السلام که خود مقام امامت دارد، از هر کسی به این موضوع آگاه‌تر بوده‌اند.

با این وجود دلیل سکوت امام حسین علیه السلام در برابر معاویه چه بود؟

امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام حسن علیه السلام و رسیدن به مقام امامت، تا زمانی که معاویه زنده بود مخالفت علنی با او نکردند. چون طبق ظاهر و بنا بر مصالح با معاویه بیعت کرده بودند و این بیعت، هرچند که به مفهوم شناخته شدن او به عنوان خلیفه مسلمانان نبود، ولی به این معنا بوده که امام در مرحله ظاهر با او مخالفتی ندارند و نمی‌خواهند که بر علیه او قیام کنند.

در حقیقت امام حسین علیه السلام نمی‌خواستند این بیعت صوری و ظاهری را نقض کنند و این کار را به مصلحت امت اسلام نمی‌دانستند. البته باید بدانیم که این نوع رویکرد امام حسین علیه السلام به این مفهوم نبوده که ایشان با اعمال و کار‌های خلاف حق و خلاف اسلام معاویه موافق بوده‌اند یا آن را تایید می‌کردند.

به عنوان مثال معاویه ملعون به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام جسارت می‌کرد یا با وجود بیعتی که با امام حسن علیه السلام بسته بود، برای پسرش یزید از مردم بیعت می‌گرفت و یا بدون حساب و بی‌محابا بیت‌المال مسلمین را بین خویشاوندان خودش بذل و بخشش می‌کرد و در راه اهداف سیاسی خودش خرج می‌کرد. امام حسین علیه السلام با همه این رفتار‌ها مخالف بودند و به انواع مختلف این مخالفت را ابراز می‌کردند، اما هنوز قیام را به صلاح نمی‌دانستند.

 

نحوه مواجهه امام حسین علیه السلام با بیعت یزید

 

اشاره کردید که معاویه برای پسرش یزید بیعت می‌گرفت. آیا او به سراغ حضرت اباعبدالله علیه السلام هم رفت؟

بله. در آن زمان آن حضرت یکی از مهم‌ترین افرادی بود که نظرش در میان مردم بسیار مهم و تأثیرگذار بود. درواقع آن زمان سه نفر دارای رأی و نظر تأثیرگذار بودند: امام حسین علیه السلام، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر. این افراد در موقعیت و شرایطی بودند که مورد توجه مردم و در نظر عامه لایق رسیدن به مقام خلافت بودند.

در آن زمان نحوه مواجهه آن حضرت با معاویه چگونه بود؟

امام حسین علیه السلام مانند دو نفر دیگر از پیشنهاد معاویه برای بیعت با یزید استقبال نکردند. البته توجه داشته باشید که دلایل آن حضرت با دلایل عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر تفاوت‌های زیادی داشت.

معاویه هم به همین علت وقتی به سفری در مکه و مدینه رفته بود، در وهله اول با این سه شخصیت با خوبی مواجهه نشد، ولی بعد در ظاهر امر آن‌ها را به گرمی پذیرفت و در باطن ماجرا هر سه را تهدید کرد که اگر در زمان اعلام جانشینی یزید مخالفت کنید، شما را به قتل می‌رسانیم. با این تهدید بود که هر سه نفر ساکت ماندند بدون اینکه اظهار مخالفت یا موافقت کنند.

 

مرگ معاویه و وقایع بعد از آن

بعد از مرگ معاویه چه اتفاقی افتاد که امام حسین علیه السلام از مکه خارج شدند؟

سال ۶۰ هجری بود که معاویه ملعون مرد و پسرش یزید حکومت پدر را به دست گرفت. اما برای اینکه پایه‌های قدرت خودش را محکم کند تصمیم گرفت از امام حسین علیه السلام، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر برای خودش بیعت بگیرد تا در نظر مردم موقعیت بهتری داشته باشد و همه تابع فرمانش باشند. به همین علت به شخصی به نام ولید بن عتبه نامه‌ای نوشت و به او دستور داد تا از این سه نفر، به زور هم که شده بیعت بگیرد.

خروج امام از مدینه

اما ولید موفق نشد از این سه شخصیت برای یزید بیعت بگیرد. در این میان امام حسین علیه السلام تصمیم گرفتند از مدینه خارج شوند و به مکه پناه ببرند. عبدالله بن زبیر هم به دلایلی چنین تصمیمی گرفت.

چرا امام علیه السلام به مکه رفتند؟ مگر مکه چه ویژگی‌ای داشت که آن حضرت آنجا را برای در امان ماندن از یزید انتخاب کردند؟

چون به دستور قرآن کریم، مکه نباید محل فسق و جدال باشد و هر کسی که وارد می‌شود باید در امان باشد. امام حسین علیه السلام با این رویکرد که یزید حداقل در نظر مردم مجبور است این امر را رعایت کند، به مکه رفتند.

 

مخالفت جناب محمد حنفیه

در این هجرت چه کسانی همراه امام حسین علیه السلام بودند؟

همه خانواده، فرزندان و برادران امام حسین علیه السلام به همراه ایشان بردند. به جز جناب محمد حنفیه که در مدینه ماند.

چرا؟

نظر محمد حنفیه این بود که حضرت اباعبدالله علیه السلام از یزید ملعون دوری کنند و به هیچ شهری از شهر‌های مشهور نروند که در این صورت احتمال جنگ و خونریزی و تعرض به جان ایشان وجود دارد. حتی او به امام حسین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر مکه امن بود در آنجا بمانند، ولی اگر امنیت نداشتند به بیابان‌ها و کوه‌ها بروند و صبر کنند تا نتیجه کار مشخص شود. اما امام حسین علیه السلام به مکه رفتند و به محض ورود با استقبال خوب مردم مواجه شدند.

اشاره کردید که عبدالله بن زبیر هم همان زمان به مکه رفته بود. موقعیت او در مکه چگونه بود؟ آیا او با امام حسین علیه السلام مراوده‌ای داشت؟

اقبال مردم نسبت به امام حسین علیه السلام بسیار زیاد بود. به طوری که دیگر کسی توجه نمی‌کرد که عبدالله بن زبیر هم به مکه آمده است. توجه نسبت به آن حضرت به قدری بود که عبدالله بن زبیر هم ناچار شده بود هر روز با مردم خدمت امام برود.

اوضاع کوفه بعد از مرگ معاویه

می‌دانیم که کوفه یکی از شهر‌های مهم آن زمان بود. همان زمان در کوفه چه خبر بود؟

بعد از مرگ معاویه مردم دو دسته بودند. عده‌ای که از قبل معاویه به قدرت و موقعیتی رسیده بودند از این اتفاق ناراحت بودند، ولی مؤمنان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام از اینکه دشمن سیاس و حیله‌گر به درک واصله شده، بسیار خوشحال بودند. ولی تلاش می‌کردند تا به نوعی جلوی حکومت و قدرت یزید ملعون را بگیرند.

 

نامه مردم کوفه برای دعوت از امام حسین علیه السلام

چگونه؟

وقتی خبر مرگ معاویه منتشر شد، عده‌ای دوستداران امام علی علیه السلام در خانه سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و نامه‌ای برای امام حسین علیه السلام نوشتند که طی آن از امام درخواست کردند تا به کوفه که آن زمان مرکز حکومت اسلامی بود، بیایند.

البته تنها این نامه نبود که برای امام فرستاده می‌شد. مردم کوفه نامه‌های زیادی می‌نوشتند و مدام پیک‌هایی به سوی امام حسین علیه السلام می‌فرستادند و از آن حضرت درخواست می‌کردند که هر چه زودتر به کوفه وارد شوند.

همین جا بود که امام حسین علیه السلام، جناب مسلم بن عقیل را به کوفه فرستادند؟

بله. آن حضرت در جواب نامه‌های مردم کوفه، نامه‌ای نوشته و پسر عموی خود جناب مسلم بن عقیل را فرستادند تا از اوضاع کوفه و شرایط و رویکرد مردم آنجا گزارشی بدهد تا اگر درخواست‌های مردم و اظهار نیاز آن‌ها به حضور امام قطعی است و حقیقت دارد، ایشان به سمت کوفه حرکت کنند.

ظاهراً در ابتدای امر مردم به راحتی با جناب مسلم بن عقیل بیعت کردند. چرا آن زمان اوضاع آرام به نظر می‌رسید؟ آیا در این کار سیاستی وجود داشت؟

آن زمان نعمان بن بشیر والی کوفه بود که او بر جناب مسلم سخت نگرفت. همین رویکرد او موجب شد تعدادی از هواداران بنی‌امیه برای یزید نامه‌ای نوشته و به او گزارش دادند که نعمان بن بشیر فردی ضعیف و سست است و مردم در حال بیعت با فرستاده امام حسین علیه السلام هستند.

به همین علت بود که یزید، نعمان بن بشیر را از حکومت کوفه برکنار کرده و به جای او عبیدالله بن زیاد را که آن موقع والی بصره بود با حفظ منصب، حاکم کوفه کرد و به او دستور داد که جناب مسلم را تعقیب کرده تا یا از شهر بیرون برود یا او را به قتل برسانند.

عبیدالله بن زیاد هم فوراً به سمت کوفه حرکت کرد و حکومت را به دست گرفته و با سیاست وعده و وعید، نظر مردم را به خودش جلب کرد. درنهایت مردم با همین وعده‌های ابن زیاد، جناب مسلم را تنها گذاشتند و این کار آن‌ها موجب شد سفیر امام حسین علیه السلام در نهایت مظلومیت به شهادت برسد.

این در حالی بود که جناب مسلم قبل از شهادت خود، بنا بر بیعت قبلی مردم، به امام حسین علیه السلام این طور خبر داده بود که به سمت کوفه بیایید که مردم در انتظار شما هستند. اما خبر شهادت او زمانی به امام علیه السلام رسید که آن حضرت به همراه خانواده و جمعی از یاران خود از مکه به سمت کوفه خارج شده بودند.

منبع: تسنیم

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام

اربعین حسینی تسلیت باد...

یـا حـسین! بــزرگی تـــو فــــراتر از آن بـــود کــه در هــــزار و چــند صــد سـال قـــبل بــماند. یــا حســین! بــزرگی تـو گـــل زیـبایی شـــد که در کـــربلا رویــید و عــــطر خـــوش آن هـــمه قـــرنها را فـــرا گـــرفت و مـا عــاشـقـان تـو، حــالا بـعد از قــرنها بـــزرگی ات را پـاس مـی داریم کــوچک و بـــزرگ . . . 




۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بی نام

فلسفه اربعین حسینی چیست؟

در این گزارش نقل‌های تاریخی پیرامون بیستم صفر (اربعین سالار شهیدان) در سال 61 هجری را می‌خوانید.


چشم بر هم زدیم و اربعین حسینی رسید. چهل روز عاشقانه را عارفانه گذراندیم و دل در گرو یار همصدا شدیم با قافله سالار کاروان اسرای کرب و بلا؛ زینب کبری (س). نغمه سر دادیم با ناله های رقیه و سکینه و گوش فرا دادیم به ندای «ما رایت الا جمیلا». و براستی که چه بود آن همه رخداد، اگر زیبایی نبود؟! 

حال باید دید فلسفه این عزاداری‌ها و اشکواره اربعینی چیست؟ او کیست که چندسالی است کودک و پیر و جوان و زن و مرد برای وصلش پای پیاده و برهنه راه به کوی نینوایش می شناسند تا در اربعین حسینی در جوار یار باشند. 

چرا برای حسین بن علی علیه السلام عزاداری اربعین برپا می کنند؟

در این باره شاید ساده‌ترین پاسخ این باشد که عظمت مصیبت وارده بر امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان بر هیچ کس پوشیده نیست. حسین (ع) از همه چیز خود گذشت٬ تا دین حق زنده بماند.  

عظمت این مصیبت به حدی است که جناب زراره بن اعین (ره) که از اکابر اصحاب اهل بیت و فقهای شیعه امامیه است، از حضرت امام صادق (ع) نقل کرده:  

«قال ابوعبدالله(ع): یا زراره! إن السماء بکت علی الحسین (ع) أربعین صباحا بالدم، و إن الأرض بکت علیه أربعین صباحا بالسواد، و إن الشمس بکت اربعین صباحا بالکسوف والحمره، و إن الملائکه بکت علیه أربعین صباحا و... .» (کامل الزیاره، ص 81 و مستدرک الوسائل، ج 2، ص 215)

آنچه از مضمون این روایت بر می آید این است که، بر این مصیبت زمین و زمان و آسمان چهل شبانه روز ناله سر دادند و گریستند.
 
اما در این باب که منشا و خاستگاه اربعین حسینی چیست؛ دو نقل معتبر وجود دارد: 

نخست در روایات و نقل های بسیار آمده؛ اربعین روزی است که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند. البته در برخی از منابع هم آمده است که اربعین روزی است که کاروان اسرای کربلا به خاک کربلا و بر مزار شهدای کربلا رسیدند و ناله و عزاداری سر دادند. 

در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. وی می‌نویسد: 

«وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آن‌ها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند …» (1) 

اما نقل اول (مراجعت اسرای کربلا به مدینه در روز اربعین) معتبرتر و نزدیک تر به واقع است. 

شهید مطهری در این خصوص که اهل بیت امام حسین (ع) در روز اربعین به کربلا آمده اند٬ باور دارد که آن را عقل تایید نمی کند و در منابع دسته اول و معتبر نیامده است. (2) 

برخی دیگر از مورخان هم به طور صریح و هم غیر صریح این مطلب را انکار نموده‌اند. 

شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است: 

«روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. و نیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد». (3) 

رسول جعفریان هم می‌نویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا نکرده‌اند». (4) 

اما به تعبیر دوم اربعین روزی است که، طبق روایات و نقل قول های معتبر، جابر بن انصاری نخستین فردی بود که قبر حضرت حسین و یارانش را زیارت کرد. به عبارتی نخستین زیارت امام حسین در روز اربعین، از سوی جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است. 

شاید از همین روست که از آن به بعد، بر زیارت آن حضرت در اربعین به عنوان عملی مستحب تاکید شده است. 

تا جایی که در روایت معتبر از امام حسن عسکری (ع) در میان پنج نشانه مومن، خواندن و زیارت اربعین سالار شهیدان ذکر و از علائم شیعه بودن شمرده شده است.
 
امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدی و الخمسین و زیارة الاربعین والتختم فی الیمین و تعفیر الجبین والجهر ببسم‌اللّه ‌الرحمن‌الرحیم؛ نشانه‌های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه نماز پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن «بسم‌اللّه‌الرحمن‌الرحیم». 

با این توضیحات، به نظر می‌رسد؛ در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال ۶۱ هجری به کربلا، بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. چنانچه شیخ طوسی هم می‌نویسد:
 
«روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا (ص) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین (ع) به کربلا آمد. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد». 

از همین روست که زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام و یاران باوفای او، چند سالی است که بسیار بیش از قبل مورد توجه قرار گرفته است. تا جایی که زن و مرد و پیر و جوان، از هر کوی و دیاری پای در راه کربلا و سرزمین نینوا می‌گذارند. پیاده‌روی اربعین، نمادی شده از وحدت امت اسلامی و عشق و ارادت خالصانه به امام شهیدان.

در این باره هوشنگ جاوید پژوهشگر و اسلام شناس در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص لزوم پیاده روی اربعین اظهار کرد: ضرورت پیاده روی اربعین از آیه شریفه «اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا» سر چشمه می گیرد و بنیاد تمام مراسمی که در کشور ما و کشورهای دیگر شاهد آن هستیم، از عراق شکل گرفته است. 
 
این اسلام شناس در رابطه با سابقه دشمنی جهان غرب با مسلمانان خاطرنشان کرد: ما می دانیم که جهان امروز تمام قد در مقابل اسلام ایستاده و این دشمنی ریشه کهنی دارد. یکی از مسائلی که وجود دارد، این است که زمانی که جهان تمام قد در مقابل اسلام ایستاده و هیچ چیز بجز فروش جنگ افزارها برایش مهم نیست، حرکتی که ما به عنوان یک حرکت انسانی انجام می دهیم می تواند گویای رافت، مهربانی، همدلی و وحدت مسلمانان باشد. 
 
این پژوهشگر با اشاره به حضور جوانان در پیاده روی اربعین تصریح کرد: جوانان کنجکاو هستند و از روی کنجکاوی به این سفر می روند و توشه پرباری هم از پیاده روی اربعین به دست خواهند آورد.  
 
وی در پایان گفت: احساسات و کنجکاوی توشه اولیه راه جوانان است؛ اما در برگشت با ارتقای اندیشه و وحدت فکری دیگر نیاز به کلاس‌های متعدد عقیدتی ندارند؛ لذا این راهپیمایی برای آنها یک کلاس عقیدتی هم خواهد بود. 
 
  
1.    اللهوف فی قتلى الطفوف، السید ابن طاووس، ص114، چاپ: اول. 
2.    شهید مطهری، حماسه حسینی، ناشر:صدرا، تهران، ج 1،ص 30. 
3.    مسار الشیعة (المجموعة)، الشیخ المفید، ص26، ناشر: مکتب آیة الله العظمى المرعشی النجفی – قم 
4.    جعفریان، تأملی در نهضت عاشورا، قم، ص 216. ناشر: انصاریان 
5.    الشیخ الطوسی، مصباح المتهجد، ص 787، چاپ: اول. 




منبع :www.yjc.ir

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بی نام