آیا پاکت نامه‌ای را باز می‌کنید که تاریخ مرگ شما در آن باشد؟
آیا با خودت دوست می‌شوی؟
اگر می‌توانستی مقیاس اندازه‌گیری بالای سر مردم را ببینی، می‌خواستی این مقیاس چه اندازه‌ای داشته باشد؟ وضعیت آن‌ها در جامعه، میزان خوشبختی، ثروت و غیره؟
شما چه کاری را متفاوت از دیگران انجام می‌دهید؟
اگر شریک زندگی شما هرگز متوجه نشود که شما به طور تصادفی, او را فریب داده‌اید، آیا این موضوع را به او می‌گویید؟
آیا تا به حال احساس کرده‌ای که یک روز ۱۰۰ بار تکرار شده است؟
اگر زنان و مردان در دو سیاره مختلف زندگی می‌کردند، چه اتفاقی برای این سیاره ها می‌افتاد؟
اگر برای تغذیه کودک گرسنه خود جرمی مرتکب شده باشید، شخص بدی هستید یا از سر ناچاری مرتکب این جنایت شده‌اید؟
اگر خوشبختی پول بود، شغل شما چه بود؟
منتظر جواب دوستان هستم باتشکر.
سلام
+از این جهت که بدونم چه زمانی می‌میرم، تغییری توی رفتارم نداره ولی از روی اینکه بدون چجوری می‌میرم و یه کم فضولی، بله باز میکنم
+از اونجایی که روحیه‌م اینجوری هست که حلقه‌ی دوست‌های نزدیک‌م خیلی محدود هست، یکی یه کم شبیه به خودم باشه رو با تمایل قبول میکنم، خودم باشم که صد در صد
+سعی میکردم اون شاخص‌هایی که خودم میتونم نقشی در بهبودش توی زندگی مردم دارم رو ببینم، مثل میزان اطلاع‌شون در موردِ یه سری موضوعِ خاص یا مثلا میزان اعتماد به نفسشون توی تغییر یا شروعِ یک کاری و...
+تقریبا اکثرِ کارهایی که یه طرفش مربوط به کتاب یا کامپیوتر باشه!
+سوالِ مهم تر این هست که آیا واقعا باید شریکِ زندگی رو فریب داد یا اگر موقعیتی پیش بیاد که بینِ راست گفتن و عواقبش با فریب دادن، گیر کنی، آیا شریک زندگی‌ت رو فریب میدی یا نه؟
که جوابم اینه که فعلا عروس خانم پیدا نشده! ولی نه!
شاید سعی کنم بعضی از مسائلِ استرس آور رو تا زمانی که به طورِ کامل رفع نشده، نگم (مثل همین کاری که الان دارم توی خونه و خونواده و جلوی مامان و بابا انجام میدم) ولی فریب و دروغ یا پنهان کاری برای همیشه، نه
+نه، یادم نمیاد جوری رفتار و زندگی کرده باشم که 2 روزم تکراری بوده باشه، قاعدتا 100 روز که خب هیچی
+اونی رو که میتونم بگم! این هست که احتمالا سیاره‌ی مردها تبدیل میشد به یه یه سری کشورهای کوچیک و احتمالا کثیف که همیشه با هم دعوا دارند، و سیاره‌ی زن ها تبدیل میشد به یه سری روستاها(در حد کشور نیستند!) که در ظاهر با هم حرف میزنند و غیبِ هم رو میکنند ولی در باطن همه با هم قهر هستند ولی این روستاها خیلی خیلی تمیز و خوشگل هست
+در احکام اسلامی دزدی از سرِ ناچاری و صرفا برای رفعِ نیاز، جرم نیست(رجوع شود به احکام اسلامیِ فقیه و مرجع تقلیدِ خود)
اما در جوابِ این سوال باید بگم مادرِ بچه هنوز پیدا نشده!
+من کارمندِ بانک بودم احتمالا!
یعنی یه حجمِ وسیعی از خوشبختی رو داشتم که متعلق به خودم نبود و از این دست به اون دست میکردم و در نهایت آخرِ روز از اون بخشِ عظیمِ خوشبختی که در روز جا به جا کردم، یه تیکه‌ی خیلی کمش رو به من میدادند و بر میگشتم خونه